در 11 سالگی، سمیون دوکاچ و خانواده اش در سال 1979 با تنها 100 دلار از اتحاد جماهیر شوروی گریختند. او تبدیل به یک بازیکن حرفه ای بلک جک، بنیانگذار شرکت های فن آوری Vert و Fast Engines شدو یک سرمایه گذار فرشته در بیش از 100 شرکت. در سال 2017، او شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر خود، One Way Ventures را تأسیس کرد که در مشاغلی که توسط مهاجران تأسیس شده است، سرمایه گذاری می کند. هفته گذشته، تهاجم روسیه به اوکراین، دوکاچ و همسرش، ناتاشا – تحلیلگر داده های مراقبت های بهداشتی را که بیش از یک دهه پیش با ویزای تبادل فرهنگی از اوکراین به عنوان نوازنده مهاجرت کرده بود، واداشت تا به سرعت عمیقاً درگیر شوند. آنها با عجله به مرز اوکراین و رومانی شتافتند و به سرعت بزرگترین نیاز پناهندگان را کشف کردند: پول نقدی که آنها ارائه کردند، بدون سؤال. این زوج از آن زمان وب سایتی به نام CashForRefugees.org راه اندازی کرده اند و به دنبال افزایش تلاش های خود هستند. – همانطور که به ربکا دچینسکی گفته شد
من و همسرم ناتاشا از اتفاقاتی که در اوکراین در حال رخ دادن بود بسیار ناراحت بودیم. او اوکراینی است و هر دوی ما دوستان زیادی داریم که در آنجا زندگی می کنند. پنجشنبه گذشته، روزی که روسیه حمله کرد، او شروع به رزرو Airbnbs WHERE برای افرادی کرد که با پای پیاده از مرزها عبور می کردند، اما تا روز جمعه، احساس طاقت فرسا شد – سوالات لجستیکی زیادی وجود داشت و مشخص نبود که این همان چیزی است. مردم واقعا نیاز داشتند
بنابراین، او به من نگاه کرد و گفت: “من به آنجا می روم.” گفتم باشه منم باهات میرم. ما از پسر 17 ساله خود خواستیم برای تماشای فرزند کوچکترمان قدم بگذارد و جمعه شب با حدود 5000 دلار پول نقد سوار هواپیما شدیم.
شنبه در رومانی فرود آمدیم و حدود شش ساعت با یک ماشین کرایه رانندگی کردیم تا به گذرگاه مرزی در شهری به نام Siret برسیم. فوق العاده احساسی و دلخراش بود. ما زنان زیادی را دیدیم که ساعتها در سفر بودند، گاهی در برف قدم میزدند و تازه از همسرشان خداحافظی میکردند، شاید دیگر آنها را نبینند. آنها گیج شده بودند و نمی دانستند به چه چیزی نیاز دارند – بنابراین ما باید دریابیم که چگونه کمک کنیم.
تا صبح یکشنبه، متوجه شدیم که ترتیب دادن مسکن برای پناهندگان کمک چندانی نیست – سازمانهای بزرگتری هم وجود داشتند که به طور موثر این کار را انجام میدادند و مردم را با اتوبوس به هتلها میبردند. همچنین افراد زیادی بودند که غذا، پتو و پوشک می دادند. متوجه شدیم که آنچه این زنان واقعاً به آن نیاز دارند، اندکی پول به ارز محلی است، فقط برای حفظ احساس آزادی.
اینطور نبود که همه پناهندگان فقیر بودند – بسیاری از آنها نمی توانستند قبل از ترک پول نقد کنند، بنابراین بسیاری از آنها در موقعیتی قرار داشتند که به غذا و سرپناه نیاز داشتند و پولی برای آنها نداشتند. بنابراین، ما شروع به دادن پول نقد به آنها کردیم – حدود 100 دلار به ارز رومانیایی به عنوان مبلغ ایدهآل دریافت کردیم، و مقداری پول بیشتر از همه دستگاههای خودپردازی که میتوانستیم پیدا کنیم، دریافت کردیم.
زمان زیادی طول کشید تا بهترین راه برای نزدیک شدن به مردم را پیدا کنیم – در ابتدا خیلی ها تمایلی نداشتند، اما وقتی متوجه شدند ما چه چیزی را ارائه می دهیم، بسیار احساسی شد. ما در نهایت حدود 7000 دلار به 100 زن توزیع کردیم که بیشتر آنها دارای فرزند بودند. در هواپیمای برگشت، یک وب سایت ساختم و شروع کردم به فکر کردن در مورد اینکه چگونه می توانیم این را مقیاس کنیم. ما حدود 50000 دلار در 24 ساعت جمع آوری کردیم و همسرم این آخر هفته با حدود شش نفر دیگر بازمی گردد تا سعی کند حدود 100000 دلار را در چند گذرگاه مرزی مختلف توزیع کند.
ما فکر نمی کنیم که این به یک سازمان غیرانتفاعی بزرگ تبدیل شود، اما مطمئناً می تواند بیش از دو نفر باشد و این پتانسیل را دارد که به پناهندگان دیگر فراتر از این بحران کمک کند. در حالت ایدهآل، ما میخواهیم افرادی را داشته باشیم که به صورت جفت کار کنند – یک نفر پول نقد را میدهد و فرد دیگری عکس میگیرد تا تأیید کند که پول به جای درست میرود. ما باید خیلی سریع حرکت میکردیم، بنابراین هنوز ساختاری برای افزایش کمکهای مالی کسر مالیات نداریم – ما در حال همکاری با یک موسسه خیریه تاسیس شده برای آن هستیم.
من مطمئن هستم که افراد دیگر قبلاً به پناهندگان پول نقد دادهاند، اما کار با صورتحسابهای فیزیکی چالش برانگیز است – هزینههای زیادی وجود دارد که باید برای اطمینان از ایمن بودن آن انجام شود. در نهایت، شاید بهتر باشد راهی برای ارسال مستقیم پول به گیرندگان برای چندین ماه پیدا کنید تا به آنها کمک کنید روی پای خود بنشینند. اما در حال حاضر، مقدار کمی پول نقد درست در گذرگاه مرزی، جای خوبی برای شروع به نظر می رسد.
من به مهاجران بسیار علاقه مند هستم – من خودم پناهنده ای بودم که در سال 1979 از مسکو به ایالات متحده آمدم، و شرکت VC من روی مهاجرانی از سراسر جهان که برای ایجاد مشاغل بزرگ و مخرب به ایالات متحده می آیند سرمایه گذاری می کند. ما معتقدیم که مردم باید بتوانند بدون توجه به مدارک خود به هر کجای دنیا برای راه اندازی یک شرکت بروند. جهان باید برای فرصت ها بازتر باشد.
ما مهاجران را بهعنوان یک گروه از پیش بررسیشده میبینیم – آنها قبلاً تجربیات دشوار زیادی را پشت سر گذاشتهاند، بنابراین وقتی کسبوکاری را ایجاد میکنند، احتمالاً در طول مسیر تسلیم نخواهند شد. در حالی که هیچ ارتباط مستقیمی بین شرکت VC و این تلاش وجود ندارد، ما همه مهاجر هستیم و واقعاً به این چیزها اعتقاد داریم.