[ad_1]
اداره یکی از بزرگترین و پیچیده ترین شرکت های جهان کار آسانی نیست. 30 درصد از مدیران عامل Fortune 500 کمتر از سه سال عمر می کنند. احتمال اینکه یک مدیر عامل یک شرکت متوسط را به یک شرکت برتر تبدیل کند تنها 4 درصد است.
با این حال، کسانی که آن را به درستی انجام می دهند، نتایج بسیار بزرگی ارائه می دهند. طبق تحقیقات McKinsey، شرکتهای پنجک برتر تقریباً 90 درصد از ارزش صنعت خود را ایجاد میکنند و 30 برابر ارزش بیشتری نسبت به مجموع سه پنجک میانی ایجاد میکنند. آنها همچنین تأثیر اجتماعی، زیست محیطی و اخلاقی فوق العاده ای دارند.
سؤال چند میلیارد دلاری، پس این است که چه چیزی آنهایی را که تأثیر جدایی را از بقیه ایجاد می کنند، جدا می کند؟
شش طرز فکری که بیشترین اهمیت را دارند
این سوالی است که کتاب جدیدی از کارولین دوار، اسکات کلر و ویک مالهوترا از McKinsey & Company در صدد پاسخ به آن است. تعالی مدیر عامل: شش طرز فکر که بهترین رهبران را از بقیه متمایز می کند. نویسندگان با استفاده از دادههای تجربی، مدیران ارشد اجرایی جهان را با بالاترین عملکرد شناسایی کردند و سپس با نمونهای از 67 نفر به صورت عمیق مصاحبه کردند. آنها دریافتند که پاسخ در شش ذهنیت متمایز کننده نهفته است.
1. جسور باشید.
کلر میگوید: «بهراحتی میتوان روی یک کشتی میلیاردی با هزاران مسافر سوار شد و با خود فکر کرد که «همانطور که او میرود». این ذهنیت بهترین مدیران عامل نیست. آنها به دنبال ارتقای موتورها، نوسازی فضای داخلی و یافتن مقصد بهتری هستند.” این طرز فکر به چشماندازهای جسورانهای مانند تمرکز مسترکارت بر «کشتن پول نقد» به جای رقابت، حرکتهای استراتژیک جسورانه نتفلیکس در محتوا، و تخصیص مجدد سریع منابع داناهر تبدیل میشود.
2. با چیزهای نرم مانند چیزهای سخت رفتار کنید.
دوار میگوید: «موضوعات مربوط به افراد معمولاً «پیچیده» در نظر گرفته میشوند و بنابراین مدیریت آن سخت است. “مدیرعامل عالی این را نمی پذیرند. آنها خواستار همان میزان دقت و انضباط هستند که در فرهنگ، طراحی سازمان و مدیریت استعداد اعمال شود، و نقش شخصی در درست کردن این موارد ایفا می کنند.” یک مثال قدرتمند از این موضوع این است که چگونه ساتیا نادلا بی وقفه بر ایجاد یک “ذهنیت رشد” در مایکروسافت متمرکز شده است.
3. برای روانشناسی تیم حل کنید.
فیکه سیجبسما، مدیرعامل DSM به نویسندگان گفت: «آنچه تیم را موفق میکند فقط بازیکنان یا روند کار نیست، بلکه نحوه برخورد آنها با یکدیگر است. چه “One Sony” کاز هارای، چه “تیم کاترپیلار” جیم اوونز، چه تلاش های “Aon United” گرگ کیس، هر مدیر عاملی توجه زیادی به پویایی تیم خود دارد به طوری که کل شرکت بزرگتر از مجموع قطعات آن باشد.
4. به هیئت مدیره کمک کنید تا به کسب و کار کمک کند.
مالهوترا به اشتراک میگذارد: «بسیاری از مدیران عاملی که میشناسیم سعی میکنند زمان و انرژی خود را با هیئتمدیره خود به حداقل برسانند. یکی از ویژگیهای متمایز مدیران عاملی که با آنها مصاحبه کردیم این بود که آنها هیئت مدیره را به عنوان یک منبع ارزشمند میپذیرند. این طرز فکر منجر به شکل دادن به ترکیب هیئت مدیره، سرمایه گذاری در روابط هیئت مدیره و آموزش، و ایجاد اعتماد از طریق آنچه که بسیاری شفافیت رادیکال را در نظر می گیرند، می شود.
5. با «چرا؟» شروع کنید.
بیش از نیمی از مدیران عامل، مدیریت روابط با ذینفعان خارجی را اولویت اصلی می دانند، با این حال تنها 12 درصد خود را با موفقیت انجام می دهند. برای کسانی که این کار را انجام می دهند، تفاوت این است که با “چرا؟” شروع می کنند. سوالات در عمل، این امر باعث میشود که مدیران عامل در هنگام تعامل، هدف شرکت خود را ثابت نگه میدارند و همچنین آنها را ترغیب میکند که هدف دیگران را به روشهای اغلب به طرز شگفتآوری همدلانه درک کرده و به آن متصل شوند.
6. کاری را انجام دهید که فقط خودتان می توانید انجام دهید.
مربی برد اسمیت پس از انتخاب مدیر عامل در Intuit، به او هشدار داد: “هیچ کس تا به حال برای انجام این کار زندگی نکرده است، حتی اگر با کار سخت به آنجا رسیده باشد.” کلر منعکس می کند که “کلید پیشرفت در آن محیط این نیست که با آن مانند یک ماراتن یا دوی سرعت رفتار کنیم، بلکه یک سری دوی سرعت است.” مدیران شرکتهای شل، سانتاندر و لگو اهمیت مدیریت انرژی، تقسیم نقش، و واقعی و متواضع ماندن را تقویت میکنند.
با توجه به شواهدی که نشان میدهد این طرز فکرها منجر به موفقیت در میان بالاترین مشخصات، بالاترین ریسکها و پیچیدهترین موقعیتهای رهبری میشود، منطقی است که به احتمال زیاد برای اکثریت قریب به اتفاق نقشهای رهبری اعمال شود.
[ad_2]