[ad_1]
آیا تا به حال دیدهاید که افراد دیگری روی صحنهها صحبت کنند، کتاب منتشر کنند، در رسانهها معرفی شوند، دنبالکنندگان بسازند، و پادکستها را چپ و راست رزرو کنند و مخفیانه آرزو کنند که شما بودید؟ اگر چنین است، من شما را سرزنش نمیکنم، زیرا این ابزارها میتوانند واقعاً ابزار مفیدی برای ارتقای پیام شما، تأثیرگذاری و رشد کسبوکار شما باشند.
اغلب، این منجر به افکار بعدی می شود:
-چگونه این کار را انجام دهم؟
-کدام روش را دنبال کنم؟
تمام پاسخ های این موارد به اهداف و استراتژی شما برمی گردد. کدام تراز؟ و بر اساس مهارتها، اولویتهای ارائه، ارتباطات و غیره برای کدام یک بهترین موقعیت را دارید؟
در اینجا شش سؤال مهم وجود دارد که باید از خود بپرسید اگر می خواهید در فضای خود یک مرجع شوید:
1. اهداف و نیت من برای این کار چیست؟ چرا؟
2. کدام روش به من کمک می کند تا به آن ها برسم؟
3. چگونه این با اهداف گسترده تر من مطابقت دارد؟
4. چه چیزی برای نقاط قوت من بهتر عمل می کند؟
5. آیا در نوشتن بهتر پردازش می کنم؟ گفتگو؟ ویدئو؟ سمعی؟ در طول زمان؟ در محل؟
6. چه کاری را می توانم متعهد به انجام مداوم انجام دهم؟
آیا کمی واضحتر متوجه میشوید که چرا این کار را انجام میدهید، چگونه با استراتژی گستردهتر شما مطابقت دارد، و چه مهارتهایی را میخواهید به کار ببرید؟
اگر چنین است، بهترین گام بعدی این است که درک دقیق و روشنی از همه روشهایی که میتوانید با آنها قدرت خود را ایجاد کنید (مانند تلویزیون، رسانههای چاپی، میزبانی رویداد، پادکستها، رادیو، نوشتن، انتشار و غیره) به دست آورید.
مسلماً، بین جستوجوی این نشانگرهای اعتبار تا نقطهای که به معیارهای غرور تبدیل میشوند، یک شیب لغزنده وجود دارد. اینها تمرکز شما را از اساسیترین بخش کسبوکارتان دور میکند: فروش چیزی که ارائه میدهید تا یک مشکل واقعی را برای مخاطبان شما حل کند.
طرف دیگر “شیب لغزنده” جایی است که جادو در آن نهفته است: تمرکز استراتژیک و ترکیب یک تا سه روش رهبری فکری که “فروش” را برای شما انجام می دهد و به جذب کننده پایگاه مشتری ایده آل شما تبدیل می شود.
از کجا شروع خواهید کرد؟ اگر به دنبال پشتیبانی عمیق تر هستید، این منبع را بررسی کنید.
[ad_2]