مردم در سطوح بی سابقه ای کار را ترک می کنند و مکان هایی را که دوست دارند در جستجوی چیزی که امیدوارند دوستش داشته باشند ترک می کنند. از آنجایی که مردم به دنبال افق های جدید هستند و یافتن کارکنان سخت می شود، کسب و کارها در تلاش هستند تا کارمندان را با تلاش برای جلب کارکنان قبل از چک کردن، حفظ کنند. اما در رویکرد سیاه و سفید برای دیدن پرچمهای قرمز، کارفرمایان ثابت میکنند که وقتی کارمندان خوب استعفای خود را اعلام میکنند، فقط کوررنگی میکنند.
برخلاف تصور رایج، فقط کارمندانی نیستند که از تمام وقت مرخصی با حقوق خود استفاده میکنند، در آخرین لحظه تماس میگیرند یا آنهایی که بهطور فزایندهای از خود راضی میشوند، در شرف استعفا هستند. در واقع، واقعیت این است که اغلب برعکس این علائم استاندارد است.
زیرا هر چقدر هم که عجیب به نظر برسد، فقط این نیست که کارمندان خوب زمانی که قصد ترک را دارند بد می شوند، بلکه برخی از کارمندان خوب با برنامه ریزی برای ترک، کارمندان بهتری می شوند.
من یکی از آن افراد بودم.
این فرآیند ماهها طول کشید و در آیندهای نزدیک، تعدادی کار وجود دارد که من انجام دادم – مانند هزاران کار دیگر – که ممکن است مترادف با کارمندی به نظر برسد که قصد دارد بماند. اما در واقع، آنها در واقع نشانه هایی بودند که من برای رفتن آماده می شدم.
1. بیشتر نامزد شدم
درست است، من بیشتر درگیر می شوم، به ویژه در جلسات، تماس های تیمی، و جلسات طوفان فکری. بدون هیچ یک از ترسهای معمولی از اینکه احمقانه یا غیرمعمول به نظر میرسند، میتوانم با افکار و ایدههایم صبورتر باشم. و بدون فشار برای دادن پاسخ درست (یا شاید همگانی) – و بدون منفعت خاص در جستجوی اعتبار، جلسات همان چیزی شدند که باید باشند: بستری برای رشد ایدههای آزادانه.
2. من از مزایای رایگان استفاده نکردم
با وجود داشتن یک لپتاپ قدیمی و بیش از سه سال در شرکت، از حساب هزینهای که به آن دسترسی داشتم برای فناوری و تجهیزات اداری خانگی استفاده نکردم. اگرچه من مطمئناً قدیس نیستم، به نظر نمی رسید که از یک لپ تاپ با بودجه شرکت استفاده کنم وقتی برای مشاغل خارج از شرکت درخواست می کردم. برای من ارزش سرقفلی به مراتب بیشتر از پول مفت بود.
3. من از تمام PTO خود استفاده نکردم
در پایان، من با PTO استفاده نشده راه افتادم – جمله ای که هیچ کس نزدیک من تصورش را نمی کند که بگویم. اما نیازی به استفاده از آن احساس نکردم. از آنجایی که سالها در شرکت بودم (و شرکتی که با PTO بسیار سخاوتمند بود)، احساس نمیکردم نیازی به استفاده از هر دقیقه، ساعت و حتی روز داشته باشم. ممکن است از نظر من احمقانه به نظر برسد، اما این راهی بود تا در مورد جستجوی شغل خود محتاط باشم، زیرا نمیخواستم پرچم قرمزی را که در جای دیگری جستجو میکردم برافراشتم.
4. با همکاران ارتباط بیشتری برقرار کردم
با آگاهی از این که دارم می روم و دیگر فرصتی برای ارتباط با ده ها نفری که روزانه با آنها کار می کردم را ندارم، تلاش کردم تا ارتباطاتی را که ایجاد کرده بودم، محکم کنم. شماره تلفن دریافت کردم، به لینکدین متصل شدم، و حتی شبکه های اجتماعی حرفه ای کمتری مانند توییتر و اینستاگرام. از آنجایی که میدانستم دیگر قرار نیست به صورت حرفهای در ارتباط باشم، میخواستم شخصاً با همکاران از راه دورم ارتباط بیشتری برقرار کنم.
5. من بیشتر سرمایه گذاری کردم
در روند بررسی گزینههای دیگر، کارم را امتحان کالج قدیمی کردم. گذشته از این، من یک بار آن را دوست داشتم، و واقعاً می خواستم دوباره آن را دوست داشته باشم. بنابراین همانطور که در را برای کشف فرصت های جدید باز کردم، ایده ماندن را نیز کشف کرده بودم. علاوه بر این، کارمندانی که در حال برنامه ریزی برای ترک هستند، تمایل بیشتری به سرمایه گذاری دارند، زیرا ترک شغل اغلب به معنای کنار گذاشتن کار است – کاری که یک فرد معمولی ترجیح می دهد با غرور انجام دهد.
در حالی که این علائم ممکن است مسلماً به سختی دیده شوند، من یک پرچم سفید بزرگ را تکان دادم: به کارفرمای خود گفتم که خوشحال نیستم.
کسبوکارهایی که میخواهند کارکنان خود را حفظ کنند، باید به آنها گوش دهند. و مهمتر از آن، از آنها یاد بگیرید. در پایان روز، یک کارفرما ممکن است نتواند کارمندی را که به دنبال ترک است، بخواهد بماند. اما زمانی که عجیبترین استراتژی استعفای بزرگ نیز مؤثرتر باشد، ممکن است متوجه شوید که تلاشهای شما برای کاهش نرخ جابجایی کارکنان ممکن است مزایای شگفتانگیزی داشته باشد، مانند افزایش رضایت از محل کار با حل مسائلی که دیگران را وادار به ترک آنها کرده است.
زیرا در تلاش برای نگه داشتن کسانی که به دنبال رفتن هستند، مطمئن باشید که از کسانی که می مانند نادیده نگیرید.