[ad_1]
هر کسی یک داستان شخصی برای گفتن دارد. برخی افراد در گفتن آن داستان ها بهتر از دیگران هستند.
یادگیری ساختن و به اشتراک گذاری داستان مبدا یک مهارت ارتباطی ارزشمند است که هر کارآفرین و کسب و کار کوچک باید برای تقویت آن تلاش کند. مهارت های داستان گویی به شما کمک می کند تا ایده خود یا محصولات و خدماتی را که می فروشید متمایز کنید.
داستان مبدا دقیقاً به معنای همان چیزی است که می گوید – منشا یک ایده را نشان می دهد. جایی که من زندگی می کنم، در سیلیکون ولی، معروف ترین داستان منشأ در یک گاراژ شروع شد. اینجوری میشه:
در سال 1976 دو دوست یک شرکت کامپیوتری راه اندازی کردند. یک نفر یک مهندس باهوش بود و دیگری علاقه زیادی به بازاریابی و طراحی داشت. دو استیو (جابز و وزنیاک) با هم اپل را در گاراژ خانه ای که جابز با پدر و مادرش زندگی می کرد ایجاد کردند. آنها با هم صنعت را متحول کردند و استفاده از رایانه را برای افراد عادی آسان کردند. در سال 1985، جابز پس از یک کودتای نافرجام در هیئت مدیره از شرکت خود اخراج شد. او یک دهه بعد پیروزمندانه بازگشت تا شرکت را از ورشکستگی نجات دهد و ثروتش را تغییر دهد. در ژانویه 2022، برندی که توسط دو نفر در یک گاراژ تأسیس شد، اولین شرکت آمریکایی بود که به ارزش بازار 3 تریلیون دلار رسید.
پاراگراف قبل داستان کوتاهی است که حدود 100 کلمه دارد. این شامل چهار عنصر است که داستان های اصلی باید ارائه دهند: ساختار، شخصیت ها، تضاد و حل.
ساختار
داستان منشأ فقط همین است – یک داستان. و داستان ها، به قول ارسطو فیلسوف یونانی، باید آغاز، میانه و پایان داشته باشند. نصایح ارسطو پس از 2300 سال هنوز پابرجاست.
شروع یک داستان محیط و شخصیت ها را مشخص می کند. وسط شامل موانع یا درگیری است و پایان آن تعارض را حل می کند.
شخصیت ها
یک داستان مبدا ارزش ها، ماموریت، استراتژی و هدف شرکت را به تصویر می کشد. اینها مفاهیم انتزاعی هستند که نیاز به تجلی دارند.
ما خودمان را در داستان های عامیانه دیگر می بینیم. کلمه کلیدی “مردم” است. ایده های انتزاعی را می توان در یک داستان منشا خوب گنجاند، اما افراد واقعی باید حامل پیام باشند. اگر آن افراد به نحوی وضعیت موجود را به چالش بکشند، حتی متقاعد کنندهتر خواهند بود که از آن پیروی کنند.
تعارض
من به نمایش فیلم آرون سورکین در مورد استیو جابز رفتم. سورکین، یک فیلمنامه نویس مشهور، برای توضیح این فرضیه حضور داشت و او بر تنش بین جابز و هیئت مدیره اپل تمرکز داشت. سورکین میگوید هر داستان بزرگ درباره «نیت و مانع» است. به عبارت دیگر، یک شخصیت چیزی می خواهد و چیزی مانع می شود.
غلبه بر موانع یک عنصر ضروری در داستان سرایی برای نگه داشتن شنوندگان به روایت است.
وضوح
یک داستان باید تمام شود اما چگونه؟ با بسته شدن و در بیشتر موارد، با خوشبختی همیشه. پس از اینکه یک شخصیت با چالشهای سخت غلبه کرد و بر شانسهای دلهرهآور غلبه کرد، مخاطب از این که آن شخص چیزی را که به دنبالش است مییابد – یا حداقل با این تجربه متحول میشود، راحت میشوند.
در یک داستان منشأ کسب و کار، پایان به سادگی داستان را با راه حلی برای مشکل یا راه حلی برای تضاد کامل می کند.
من نزدیک به دو دهه است که یک مربی تمام وقت ارتباطی مدیر عامل شرکت بودهام و با اطمینان میتوانم بگویم که سرمایهگذاران، رسانهها و مردم همگی مشتاق یک داستان منشأ هستند. اما آنها نمی خواهند هیچ داستانی را بشنوند. در عوض، آنها یک داستان جذاب میخواهند که آنها را در سفر همراهی کند و در پایان به آنها الهام بخشد.
[ad_2]