پیامدهای گردباد، داستان های دلخراش بقا در می سی سی پی

[ad_1]

شهر نقره ای، خانم. (AP) – چیزی از خانه ویلیام بارنز در شهر کوچک غرب می سی سی پی در سیلور سیتی پس از یک گردباد مرگبار که پایه های آن را پاره کرد، باقی نمانده است. او روز شنبه با ناباوری در حالی که زمینی را که به مدت 20 سال در آن زندگی می‌کرد، بررسی می‌کرد، بقایای بلوک‌های خاکستری پیچ خورده و دیواره‌های چوبی مخدوش شده در جایی که خانه‌اش زمانی در آن قرار داشت، پراکنده شده بود.

او در حالی که نوه جوانش را در آغوش گرفته بود، گفت: «ما همه چیز را از دست دادیم، اما زنده بیرون آمدیم.

داستان ها در سراسر شهر با بیش از 200 نفر، در حدود 60 مایلی (97 کیلومتری) شمال غربی پایتخت ایالت، جکسون، مشابه بود. گزارش‌های ویران‌کننده از ویرانی کامل، بقای باورنکردنی و مرگ‌های غم‌انگیز پس از رویداد پیچ‌خورده روز جمعه، که حداقل 25 نفر را در می‌سی‌سی‌پی و یک نفر در آلاباما را در حالی که نزدیک به 170 مایل (274 کیلومتر) در اعماق جنوب چرخید، کشت.

عروسک شرک کودکی با صورت در خاک در کنار انبوهی از تخته سه لا و شاخه های شکسته دراز کشیده بود، پاهای یخچال شکسته و پشتش کنده شده بود. شاخه های چند درخت سقوط کرده اتوبوس مدرسه رها شده را مسدود کردند. بیرون دیوار خانه‌ای که زمانی خانه‌ای بوده، دوچرخه‌ای وارونه در میان انبوهی از آوار افتاده بود.

ساکنان روی صندلی‌های تاشو در مقابل ویرانه‌های گل پاشیده شده خانه‌های خانواده‌های عزیز نشسته‌اند، در حالی که مردم با وسایل نقلیه آفرود و گاری‌های گلف پر از بطری‌های آب می‌رسند تا آنها را تحویل دهند. صفی از ماشین‌ها در جاده پارک شده بود که توسط نیروهای اولیه و خانواده‌ای که برای کمک به پاکسازی و تلاش‌های نجات آمده بودند، پارک شده بود.

کریستین جورج گفت که پدر و مادر و مادربزرگش زمانی که گردباد پنجره‌ها را بیرون زد و بخشی از سقف خانه‌شان را پاره کرد، راه فراری داشتند.

او گفت که پدر و مادرش پشت دری که هنوز آویزان نشده بود جمع شدند و برای محافظت از خود در برابر شیشه ای که “به سالن شلیک کرد و به همه برخورد کرد” روی مادربزرگش پتو انداختند.

او گاهی اوقات دستش را به سینه‌اش می‌چسباند. «آنها خوش شانس بودند. این همه است.”

لیکیشا کلنسی، جاکلین جیمز و شاکتین برنت به تازگی از یک گردش شبانه در شهر بلزونی در نزدیکی شهر بلزونی به خانه خود در سیلور سیتی بازگشته بودند که گردباد رخ داد. آن‌ها وارد راهروی خود شدند و درهای ماشین را باز کردند، اما دیگر دیر شده بود.

برنت گفت: “من خانه هایی را دیدم که در همه جا پرواز می کردند.” “خانه در گوشه در حال چرخش بود.”

درهای ماشین را بستند و منتظر ماندند.

کلنسی گفت: “این فقط سه دقیقه طول کشید، اما طولانی ترین سه دقیقه ای بود که تا به حال داشتم.” “من هرگز آن را فراموش نمی کنم.”

آنها از ماشین پیاده شدند و خانه خود را ویران دیدند. مأموران بعداً آنها را با اتوبوس به هتلی منتقل کردند و در آنجا بعد از ساعت 4 صبح به خواب رفتند

نمی دانستند شنبه شب کجا می خوابند.

کریستین چین، که تمام عمر خود را در شهر نقره ای زندگی کرده است، گفت که سقف خانه اش از بین رفته و ماشین ها در حیاط خانه اش واژگون شده اند، زیرا او از ویرانی های خانه 20 ساله خود بررسی می کند. او به شوهر و پسرش در راهرو پناه برد و خود را با پتو پوشانده بود در حالی که آنها ناامیدانه سعی می کردند از خود محافظت کنند.

او گفت: «آرام شد و ناگهان همه چیز – مثل یک قطار بزرگ قدیمی یا چیزی که از آن عبور می‌کند، آرام شد.

او گفت که “بسیار می ترسد” و هرگز چنین چیزی را تجربه نکرده است.

همان ترس ساکنان رولینگ فورک، در حدود 30 مایل (48 کیلومتر) دورتر، زمانی که چرخش شهر را با کمتر از 2000 نفر ویران کرد، فرا گرفت.

دریک برادی جونیور، 9 ساله، گفت که سعی کرده است خواهر 7 ساله خود، کایلی کارتر، را با جسد خود بپوشاند، زیرا گردباد بر فراز خانه آنها در حال حرکت است. او مجبور شد در وان شیرجه بزند در حالی که مادرش در حمام را فشار می داد و سعی می کرد آن را بسته نگه دارد. او احساس فشار و کشیده شدن توسط نیروی چرخان را توصیف کرد.

او گفت: ترسیده بودم، اما این بار شجاع بودم. ما باید دعای خودمان را در سرمان می خواندیم».

واندا بارفیلد، مادربزرگ دریک و کایلی، گفت که او جمعه شب تا شنبه در اطراف شهر ویران شده دوید و سعی کرد برای عزیزانش حساب باز کند. پس از طوفان، او همچنان با تلفن های همراه اعضای خانواده تماس می گرفت، اما کسی جواب نمی داد. او گفت که او عروسش را مرده در لاشه هواپیما پیدا کرد.

او گفت که خانواده اش برای زنده ماندن هر کاری که می توانند انجام می دهند.

“زندگی ما مهمتر از هر چیز دیگری است. شما می توانید شغل، پول، ماشین، لباس، کفش پیدا کنید – همه اینها را می توانید بدست آورید. “برای من و خانه ام خداوند را خدمت خواهیم کرد.”

جیمز هنکاک در اواخر روز جمعه به عملیات جستجو و نجات در رولینگ فورک کمک می کرد که طوفان به شهر رسید.

او بخشی از خدمه ای بود که به اجبار فروشگاه جان دیر را باز کردند که اعضای جامعه شروع به استفاده از آن به عنوان پایگاه خانگی برای نجات افراد مجروح از باران کردند. او گفت که دو ساعت طول کشید تا آمبولانس‌ها به فروشگاه رسیدند و درمان مجروحان را آغاز کردند زیرا “جاده‌ها بسیار بد بود.” وقتی از ویرانه های یک خانه به خانه دیگر می رفت، گفت که می تواند صدای فریاد مردم را در تاریکی بشنود.

او گفت: “شما می توانستید صدای مردم را بشنوید که به کمک نیاز دارند و شب گذشته بسیار ویرانگر بود.” هوا تاریک است و فقط سعی می کنیم همه را بیرون ببریم، می توانیم به مکان امنی برسیم.

او گفت که بسیاری از مجروحانی که او با آنها صحبت کرد، “از زنده بودنشان سپاسگزار بودند.” خانواده های آسیب ندیده در اسلحه خانه گارد ملی در رولینگ فورک پناه گرفته اند.

او گفت: “در 58 سال، من هرگز چنین چیزی را ندیده ام.” “من گردباد دیده ام، اما هیچ کدام به این بدی نبود.”

___

راش از پورتلند، اورگان کمک کرد. خبرنگاران آسوشیتدپرس، امیلی واگستر پتوس و لیا ویلینگهام از رولینگ فورک، می سی سی پی و چارلستون، ویرجینیای غربی همکاری کردند.

___

مایکل گلدبرگ و کلر راش اعضای Associated Press Corps/America Report News Initiative هستند. America Report یک برنامه ملی غیرانتفاعی است که خبرنگاران را در اتاق های خبری محلی قرار می دهد تا در مورد مسائل مخفی گزارش دهند.

[ad_2]

Leave a reply