[ad_1]
رزی ماتیو می داند چه چیزی می فروشد. او در سیاتل زندگی می کرد و در سال 2013 برای یک کتاب آشپزی شاهدانه تبلیغ می کرد، درست پس از اینکه واشنگتن اولین ایالتی شد که ماری جوانا تفریحی را قانونی کرد. او شرکت Mattio Communications را برای تخصص در روابط عمومی برای شرکتهای قابلمه تأسیس کرد و از آن زمان تاکنون، 35 ایالت دیگر مصرف ماریجوانا را به نوعی قانونی کردهاند. تجارت رونق گرفت. اما اداره شرکت به تنهایی – با چهار دختر در خانه – بسیار دشوار شد. قدم بعدی او، که در آن به شهر نیویورک نقل مکان کرد، بسیار مهم بود – و فروشگاه او را در مسیر تبدیل شدن به پنجمین شرکت خصوصی با سریع ترین رشد در شمال شرق قرار داد. – همانطور که به آنا مایر گفته شد
من در سال 2018 پس از انتقال به شهر نیویورک به نقطه شکست رسیدم. علیرغم داشتن نه مشتری در آن زمان، چک حقوقی که به کارآموزی که تازه استخدام کرده بودم، ربکا، نوشتم. چکی از یک حساب بانکی قدیمی به او داده بودم. بی نظمی من شرم آور بود و به همین جا ختم نشد. کاغذبازی من خیلی بهم ریخته بود. حتی نمی دانستم سوابق مناسبی برای ارسال مالیات دارم یا نه. من از دست داده بود.
سپس با پدر ربکا، میچ روچیلد ملاقات کردم. او بیش از 30 سال کارآفرین سریالی بود. وقتی متوجه شد چه خبر است، پیشنهاد داد در ازای 20 درصد سهام، در شرکت من فعالیت کند.
من مالکیت داشتم. کسب و کار من برای من مثل یک بچه پنجم بود. چرا باید کنترل را به کسی که به سختی می شناختم واگذار کنم؟ اما من جایی برای رد کردن نداشتم، و میچ یک اپراتور تجاری توانا بود: او دو شرکت را فروخته بود و یک شرکت دیگر را سهامی عام کرده بود. با هم صحبت کردیم و متوجه شدم که این مردی نیست که بخواهد مسئولیت را به دست بگیرد. در عوض، او دوست نداشت که ایده های خوب شکست بخورد. من او را به عنوان شریک در پاییز 2018 به خدمت گرفتم.
فوراً مرا با استخدامکنندگان مرتبط کرد تا یک کارمند استخدام کنم تا بتوانم روی کارهای بزرگ تمرکز کنم. سپس او یک لایه مدیریتی زیر نظر من ایجاد کرد، بنابراین من آنقدر گزارش مستقیم نداشتم – در یک مقطع زمانی 14 گزارش داشتم – که خواستار توجه من باشد. میچ همچنین به یافتن سرمایه گذاران و هدایت مالی کمک کرد.
در عرض یک سال، فهرست مشتریان ما به 30 نفر رسید – ما اکنون 65 مشتری داریم – و او سه فضای اداری را ایمن کرد. وقتی سال به سال با سرعتی رشد کردیم که هرگز فکر نمیکردم ممکن باشد، او به من کمک کرد تا در استراتژیهای مالی و ساختار عملیاتی تجدیدنظر کنم.
من اولین کسی هستم که به کارمندانم می گویم که قبلاً این کار را نکرده ام. من روز به روز این شرکت را می سازم و در حال یادگیری هستم. با کمک میچ، متوجه شدم که دانستن آنچه می فروشد مهم است، اما همه چیز نیست. اداره یک شرکت موفق مستلزم توجه به جزئیاتی مانند ایجاد یک خط اعتباری قبل از نیاز به آن و پرداخت به موقع صورتحساب های خود است. بدون آن، هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم درآمد شرکتم را تنها در دو سال نزدیک به 3000 درصد افزایش دهم.
بیشتر کاوش کنید منطقه ای 2022 شرکت ها
از شماره مارس / آوریل 2022 شرکت مجله
[ad_2]