[ad_1]
راجر پترسون یکی از اعضای سازمان کارآفرینان (EO) در ونکوور، بنیانگذار و مدیر عامل Visual Marketing Platform بعدها و یکی از بنیانگذاران شتاب دهنده راه اندازی آکادمی است. راجر به طور فعال علیه قطبی شدن در محل کار خود با ایجاد زمینه های میانی برای تشویق ارتباطات شخصی کار می کند. ما از راجر پرسیدیم که چگونه رهبران می توانند تنوع افکار را در سازمان های خود بپذیرند:
در اینجا یک واقعیت نگران کننده وجود دارد: قطبی شدن در سراسر جهان در حال افزایش است.
اما، مانند بسیاری از چیزهایی که در اینترنت می خوانید، تحقیقات بیشتری لازم است.
در این تحقیق کاوش کنید، خواهید دید که تعداد افراد با دیدگاههای سیاسی متفاوت در آمریکا در طول زمان نسبتاً ثابت مانده است – این تحقیر ما نسبت به کسانی است که نظرات مخالف دارند افزایش یافته است. علاوه بر این، مطالعات نشان می دهد که ما تصور می کنیم افرادی که با ما در مورد مسائل اساسی اختلاف نظر دارند، به طور خودکار ما را بیشتر از آنچه واقعاً دوست دارند، دوست ندارند.
از دستورات واکسن گرفته تا ایدئولوژی های سیاسی و فرهنگی، مطمئناً جهان در مورد بسیاری از موارد اختلاف دارد. و با توجه به اینکه رسانهها – اعم از اجتماعی و سنتی – به عنوان بستری برای جناحهای متخاصم عمل میکنند، میتوان احساس کرد که جایی برای حد وسط وجود ندارد.
برای رهبران کسب و کار، حرکت در چشم انداز قطبی شده می تواند مانند یک موقعیت باخت و باخت احساس شود. نادیده گرفتن موضوعات وسوسه انگیز است – چه با نادیده گرفتن موضوعات بحث برانگیز یا با تکیه بر تفکر گروهی اکثریت در محل کار.
اما نکته اینجاست: نادیده گرفتن دیدگاه های بحث برانگیز در محل کار باعث از بین رفتن آنها نمی شود و در واقع می تواند نتیجه معکوس داشته باشد. علاوه بر این، رهبرانی که به طور فعال راههایی برای پر کردن شکافهای ایدئولوژیک در محل کار پیدا نمیکنند، در معرض خطر هدر دادن یکی از ارزشمندترین داراییهایی هستند که هر شرکتی میتواند داشته باشد: تنوع افکار.
محل کار: کلید بعید برای اتصال مجدد
وقتی کارم را شروع کردم، نمیدانستم هر یک از همکارانم چگونه رای میدهند و نمیدانستم که درباره سیاست عمومی چه فکر میکنند. اگر اصلاً سیاست مطرح میشد، دیدگاهها در طول زمان به اشتراک گذاشته میشد – این کار در درجه اول و مهمتر از همه این است که یکدیگر را به عنوان مردم بشناسیم.
امروز برعکس است.
به لطف رسانههای اجتماعی، ما دسترسی عمومی به دیدگاههای زمانی خصوصی همکارانمان را داریم، به گونهای که قبلاً هرگز نداشتیم. در بسیاری از موارد، حتی قبل از ملاقات با یک همکار، ما نظراتی را که آنها بر روی میم بایدن یا توییت خود در مورد اعتراضات طرفدار زندگی در تگزاس گذاشتند، دیدهایم. گفتگوهای زمانی سرد ما در مورد برنامه های آخر هفته، اکنون با دیدگاه هایی آلوده شده است که ممکن است با دیدگاه ما همسو باشد یا نباشد. و این لزوما چیز بدی نیست.
در دنیایی که رسانهها بحث و جدل را تشدید میکنند و الگوریتمها نظرات ما را تقویت میکنند، محلهای کار یکی از معدود محیطهایی هستند که افراد به طور منظم با دیگرانی که دنیا را متفاوت میبینند در تعامل هستند. این بسیار ارزشمند است، نه تنها برای آینده جامعه، بلکه برای نتیجه نهایی نیز.
تحقیقات ثابت کرده است که تیم های “تنوع شناختی” مشکلات را سریعتر حل می کنند و نوآورتر هستند. در همین حال، مکانهای کاری که از نظر فرهنگ یا دیدگاه سیاسی بیش از حد همگن هستند، میتوانند کارمندان ارزشمند را ترک کنند. و وقتی نوبت به جذب نسل بعدی استعدادها میرسد، Gen Z یک محیط کاری متنوع را در صدر فهرست خود قرار میدهد – که فراتر از جنسیت، نژاد، هویت یا توانایی شامل تنوع تجربیات و دیدگاهها است.
ایجاد محیطی که مشوق بحثهای محترمانه باشد و از دیدگاههای متفاوت استقبال کند، میتواند یک چالش واقعی در شرایط جوی امروزی باشد – البته نه غیرقابل حل.
چگونه میانه را ایجاد کنیم
مدتهاست که به رهبران در مورد ضعف سیلوهای بخش در کاهش خلاقیت و همکاری هشدار داده شده است. برخی از تاکتیکهای مشابهی که گرده افشانی متقابل را در میان بخشها تشویق میکنند، میتوانند برای تشویق درک در سطح انسانی دوباره به کار گرفته شوند.
به عنوان مثال، در شرکت ما، ما به طور فعال با جابجایی فیزیکی افراد در مقابل تشکیل دستهها کار میکنیم. هنگامی که ما در دفتر کار می کنیم، تعویض میز یک اتفاق معمولی است، و تضمین می کند که ما شانس شناخت همکاران خود را از دیدگاه حرفه ای و انسانی داریم.
جلوگیری از راحت شدن بیش از حد افراد در گوشه و کنارشان – هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی – راهی معنادار برای مقابله با تمایل به تفکیک خود از نظر سن، جنسیت، ایدئولوژیک یا خطوط حرفه ای است. همچنین به طور کلی به ایجاد محیطی با ذهن بازتر کمک می کند. ما این را در محیط کار آنلاین خود نیز اعمال میکنیم، با افزونهای که گروههای تصادفی از همکاران را در Slack ایجاد میکند که افراد میتوانند هنگام کار از راه دور به آن متصل شوند.
هرچه ارتباطات شخصی بیشتری برقرار شود، احتمال اینکه همکاران در هنگام بروز مسائل دشوار در گفتگو، محترمانه و درک کنند بیشتر باشد.
بخشی از مشکل قطبی سازی این است که دستکاری اطلاعات آنلاین برای حمایت از یک دیدگاه آسان است – و به همان اندازه به راحتی می توان نظرات متفاوت را به عنوان “اطلاعات غلط” رد کرد. ایجاد فرضیات نادرست در مورد آنچه “طرف مقابل” معتقد است منجر به “قطب بندی کاذب” می شود – اساساً با این فرض که مردم از نظر دیدگاه های خود از شما دورتر از آنچه واقعاً هستند هستند.
رفع؟ صحبت کردن – و واقعا گوش دادن به آنچه مردم برای گفتن دارند تحقیقات نشان داده است که توضیح دیدگاههای پیچیده – و اینکه از کجا آمدهاند – میتواند تجربهای متواضعانه و ارتباطی باشد که افراد را به هم نزدیکتر میکند.
هنگامی که برای انسانی کردن دیگری در محل کار و ایجاد روابط شخصی مبتنی بر صداقت و اعتماد کار می کنیم، در را به روی گفتگوهای دشوارتری باز می کنیم که ممکن است دیدگاه های ما را به چالش بکشد و هماهنگی بیشتری را در زندگی ما در داخل و خارج از محل کار ایجاد کند.
[ad_2]