چگونه افراد باهوش عاطفی از قانون طرد استفاده می کنند تا بیشتر از زندگی بهره ببرند

[ad_1]

“با عرض پوزش، ما تصمیم گرفتیم سرمایه گذاری نکنیم.”

آن کلمات نیش زد. پس از چندین سال حضور در دنیای شرکت‌ها، جیا جیانگ هنگام تلاش برای راه‌اندازی شرکت خود ریسک بزرگی را متحمل شده بود. حالا ترس دیرینه او از طرد شدن بار دیگر خود را نشان داده بود.

جیانگ گفت: «این رد کردن به من صدمه زد. “آنقدر به من صدمه زد که می خواستم همان جا ترک کنم.”

اما پس از آن، جیانگ فکر کرد: آیا یک کارآفرین موفق پس از یک رد ساده، کار را ترک می کند؟

آن لحظه مهم یک کاتالیزور بود. جیانگ تصمیم گرفت که زمان غلبه بر ترس طولانی مدت خود از طرد شدن است، و با انجام این کار، سفری قابل توجه را آغاز کرد، سفری با درس هایی که می توان آن را در چیزی خلاصه کرد که من دوست دارم آن را «قاعده رد شدن» بنامم.

قانون طرد بر اساس اصول هوش هیجانی است و می تواند به شما کمک کند بر ترس های خود غلبه کنید، آنچه را که می خواهید بیشتر به دست آورید و درس های ارزشمندی را در این فرآیند بیاموزید.

(اگر در “قاعده رد” ارزشی پیدا کردید، ممکن است به دوره کامل هوش هیجانی من علاقه مند شوید – که شامل 20 قانون دیگر است که به شما کمک می کند هوش هیجانی خود را توسعه دهید. دوره کامل را اینجا ببینید.)

داستانی که دهه ها در حال ساخت است

داستان در واقع از دهه ها پیش آغاز می شود، زمانی که جیانگ شش ساله بود در پکن، چین.

در آنجا بود که معلم کلاس اول جیانگ ایده‌ای داشت: در تلاشی برای تشویق دانش‌آموزانش، از هر یک از بچه‌ها خواست که در مورد یکی از بچه‌ها چیز خوبی بگوید. وقتی کودکی نامش را شنید، همراه با تعریف و تمجید آنها، می‌توانست هدیه‌اش را بردارد.

جیانگ می گوید: «برای شروع 40 نفر بودیم. “هر بار که نام کسی را می شنیدم، صمیمانه ترین تشویق را انجام می دادم و بعد، 20 نفر باقی می ماندند. [Then]، 10 نفر رفتند … پنج نفر رفتند … و سه نفر رفتند. و من یکی از آنها بودم.”

جیانگ ایستاده بود و گریه می کرد.

جیانگ می‌گوید: «من می‌میرم تا دوباره در آن موقعیت قرار نگیرم، تا دوباره در جمع طرد شوم.

سالها بعد سریع به جلو بروید. پس از رد شدن توسط سرمایه گذار بالقوه، جیانگ شروع به جستجو برای استراتژی هایی برای غلبه بر ترس خود کرد. او با یک بازی به نام «درمان طرد» برخورد کرد. ایده اصلی این بود که به مدت 30 روز، شما به دنبال طرد شدن. با انجام این کار، به تدریج خود را از درد بی‌حساس می‌کنید و در طول مسیر، شجاعت و عزم خود را ایجاد می‌کنید.

جیانگ برای اولین درخواست خود از غریبه ای خواست که صد دلار قرض کند. بنابراین جیانگ که از ترس غلبه کرده بود، به محض شنیدن “نه” فرار کرد. او حتی به این سوال که چرا می‌خواهید پول را قرض کنید، پاسخ نداد.

طی چند ماه آینده، جیانگ بیش از صد درخواست دیوانه‌وار کرد، همه آنها را ویدیو ضبط کرد و در YouTube پست کرد. بارها و بارها پاسخی را شنید که برایش آشنا شده بود:

  • آیا می توانم از تیر آتش در این ایستگاه آتش نشانی به پایین سر بخورم؟ خیر
  • آیا می توانم یک “برگر مجدد” داشته باشم؟ (“این درست مانند یک نوشیدنی پر کردن مجدد است، اما با یک همبرگر.”)
  • آیا می توانم اینجا در Costco از طریق اینترکام صحبت کنم؟ خیر
  • آیا می توانم در جشن سوپر بول شما شرکت کنم (با وجود اینکه شما را نمی شناسم)؟ خیر
  • آیا می توانم یک اتاق رایگان در این هتل داشته باشم؟ خیر

اما با گذشت زمان و ادامه «جستجوی رد» جیانگ، اتفاق جالبی افتاد.

اگرچه بسیاری بلافاصله او را رد کردند، اما در کمال تعجب جیانگ، دیگران در واقع همان چیزی را که او می خواست به او دادند. و با هر بله، جیانگ جرات پیدا کرد.

  • غریبه ای به او اجازه داد تا در حیاط خانه اش فوتبال بازی کند، بله گفت.
  • یک خلبان به او اجازه داد تا در یک پرواز اعلامیه بدهد.
  • جف پروبست، مجری بازمانده، به خواندن لالایی پسر جیانگ در تلویزیون ملی گفت: بله.
  • خلبانی به جیانگ پاسخ داد و اجازه داد با هواپیمای شخصی خود پرواز کند.
  • معلمی به جیانگ اجازه داد تا برای دانش آموزان کالجش سخنرانی کند، بله گفت.

جیانگ در طول سفر طرد شدن خود حقایق مهمی را آموخت. برای اولین بار، او متوجه شد که اگر نامزد نمی شد، گاهی اوقات می توانست با استفاده از یک سوال تک کلمه ای، “نه” را به “بله” تبدیل کند:

اغلب، وقتی جیانگ علت را می‌پرسید (گاهی مکرر، با احترام و به روش‌های مختلف)، ردکننده درخواست را دوباره بررسی می‌کرد. یا، آنها نوعی مصالحه را پیشنهاد می کنند. یا در ازای آن چیز دیگری پیشنهاد می کردند.

به عنوان مثال، پس از اینکه یک غریبه درخواست جیانگ را برای کاشت یک گل در حیاط خانه آنها رد کرد، جیانگ علت را پرسید.

مرد گفت: “خب، من این سگ را دارم که هر چیزی را که در حیاط خلوت قرار می دهم، حفر می کند.” “من نمی خواهم گل شما را هدر دهم. اگر می خواهید این کار را انجام دهید، به آن طرف خیابان بروید و با کانی صحبت کنید. او عاشق گل است.”

کانی از احترام به درخواست جیانگ بسیار خوشحال شد.

جیانگ توضیح می‌دهد: «اگر بعد از رد اولیه می‌رفتم، فکر می‌کردم، خوب، به این دلیل است که آن مرد به من اعتماد نداشت، به این دلیل است که من دیوانه بودم، چون خوب لباس نمی‌پوشیدم، خوب به نظر نمی رسد. هیچ کدام از اینها نبود. به این دلیل بود که آنچه من ارائه دادم با آنچه او می خواست مطابقت نداشت. و او به اندازه کافی به من اعتماد داشت که با استفاده از یک اصطلاح فروش، “ارجاعی” به من ارائه دهد.”

من داستان جیا را خیلی دوست دارم، زیرا مرا به یاد زندگی خودم می اندازد. من همچنین بارها با رد شدن روبرو شده ام که به خاطر نمی آورم – اما یاد گرفته ام که تسلیم نشم. همچنین یاد گرفتم که “نه” به معنای “نه، برای همیشه” نیست. یعنی فعلا نه یا، “نه، نه آنطور که شما آن را توصیف کردید.”

قاعده رد

قاعده رد به سادگی است. از سه بخش تشکیل شده است:

الف. اگر چیزی نخواهید دریافت نمی کنید، پس خودتان را رد نکنید.

ب. اگر پاسخ “نه” است، بپرسید “چرا؟” این ممکن است به شما منجر شود که به آنچه می خواستید، یا چیز دیگری که نزدیک است، برسید.

ج. به یاد داشته باشید که رد شدن شما را تعریف نمی کند. این نحوه واکنش شما به طرد شدن است که شما را تعریف می کند.

بنابراین، اگر می خواهید بر ترس خود از طرد شدن غلبه کنید و بیشتر از آنچه می خواهید به دست آورید، فرار نکنید. قانون رد را به خاطر بسپارید.

وقتی این کار را انجام دادید، «نه» را به «بله» تبدیل خواهید کرد. مهمتر از آن، شما دیدگاه خود را نسبت به رد شدن برای همیشه تغییر خواهید داد.

نظراتی که در اینجا توسط ستون نویسان Inc.com بیان می شود، نظرات خودشان است، نه نظرات Inc.com.

[ad_2]