من دوست دارم با افرادی صحبت کنم که واقعاً زندگی کرده اند نیاز مادر اختراع است مسیر زندگی. وقتی در موقعیتی قرار میگیرند که نیاز به خلاقیت دارند، من را مجذوب خود میکند، و فقط به آن میرسند، زیرا چاره دیگری وجود ندارد. در مورد نویسنده، پادکست و کارآفرین، راب ولف، ضرورت مادر بقا بود، زیرا پیدایش راب در مسیر شغلی فعلیاش زمانی آغاز شد که او با مسائل بهداشتی وحشتناکی مواجه شد.
او میگوید: «از دوران کودکی کاملاً مطمئن بودم که قرار است کاری مرتبط با علم انجام دهم. “من همیشه به نوعی گیک بودم و در دبیرستان قهرمان پاورلیفتینگ ایالتی کالیفرنیا بودم. در همان سالی که این کار را انجام دادم، در المپیاد علمی ایالتی شرکت کردم و رتبه دهم را در آناتومی و فیزیولوژی کسب کردم. دست، [I was a] پاورلیفتر بدون گردن 185 پوندی و سپس نیز [I was] شرکت در مسابقات فیزیک و فیزیولوژی بنابراین این خانه همیشه مورد علاقه من بوده است. من یک دوره کارشناسی در رشته بیوشیمی گذراندم، به دنبال دانشکده پزشکی یا به طور بالقوه یک رشته تحقیقاتی بودم و واقعاً بیمار شدم. من آنقدر کولیت اولسراتیو داشتم که با برداشتن روده روبرو بودم. من الان حدود 170 پوند وزن دارم، در مرحله پایین کولیت اولسراتیو وزنم 120-125 پوند بود. حالم بد بود و نزدیک بود بمیرم. پیشنهادات پزشکی استاندارد عملا هیچ کاری برای من نمیتواند انجام دهد.”
پزشکان پیشنهاد کردند که ولف برای مدت طولانی دستگاه گوارش خود را قطع کند یا او را تحت داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی قرار دهد، جایی که ویروس سرماخوردگی ممکن است کشنده باشد یا خطر ابتلا به سرطان در او افزایش پیدا کند. ولف احساس کرد که باید راه دیگری وجود داشته باشد، بنابراین شروع به ترسیم مسیر خود به سمت سلامتی کرد. در طول این مدت، شیوه غذا خوردن اجدادی، که معمولاً به عنوان رژیم سرخپوشان شناخته می شود، در رادار او قرار گرفت. او در طول تحقیقات خود متوجه شد که بسیاری از مسائل بهداشتی که ما امروز فرض میکنیم طبیعی هستند برای انسان در حالت طبیعی ما غیرطبیعی هستند. او به من میگوید که بیشتر چیزهایی که این روزها مردم روزمره به پزشکان خود مراجعه میکنند، از نظر تکاملی جدید هستند. به عبارت دیگر، ما در حال تطبیق با جمعیتی بیمارتر هستیم.
او میگوید: «من رژیم غذایی و سبک زندگیام را تغییر دادم و کولیت اولسراتیو را بهبود بخشیدم. “آنقدر عمیق بود که میدانستم نمیتوانم ادامه دهم و به دانشکده پزشکی بروم. برای انجام این کار سیم خاردار را در گوشهایم میگذراندم، زیرا قرار بود چهار سال دیگر را صرف یک مدرک پزشکی اولیه کنم و سپس یک مدرک دیگر را بگذرانم. چهار تا هشت نفر در حال انجام نوعی تخصص هستند، تا در نهایت به این نقطه برسم که من عمدتاً با مردم در مورد رژیم غذایی، سبک زندگی، ورزش، زیست شناسی شبانه روزی، خواب و همه چیز صحبت خواهم کرد. [Medical school] فقط یک اتلاف وقت حماسی به نظر می رسید.”
ولف به دنبال مدرک تحصیلات تکمیلی بود که ممکن بود به آن برسد که او را در این مسیر متفاوت قرار دهد، اما در اواخر دهه 1990 اینها ایده های نسبتا جدیدی بودند. تا آن زمان، دانهها همچنان با افتخار در پایه هرم غذایی قرار داشتند و بشقابهای شام بیشتر مردم از نوعی گوشت، سبزیجات و نوعی نشاسته تشکیل میشد. ایده حذف غلات از رژیم غذایی چیزی نبود که به طور گسترده در مورد آن صحبت می شد، و سلامتی جنبشی که امروزه بسیار فراگیر است، به سختی آغاز سفر خود به جریان اصلی زیتجیست بود.
ولف علاوه بر تغییر رژیم غذایی خود، بر ورزش به عنوان راهی اضافی برای حفظ سلامتی خود تمرکز کرد و به گفته او این زمانی بود که این تمرین جدید “عجیب” به نام کراس فیت در رادار او قرار گرفت.
او میگوید: «این کار را با دوست خوبم، دیو وارنر، که بازنشسته نیروی دریایی است، شروع کردم. ما گاراژ او را خالی کردیم و آن را به یک باشگاه ورزشی تبدیل کردیم و در عرض حدود چهار ماه حدود پانزده نفر با خود تمرین کردند.
ولف میگوید که از طریق آموزش کراس فیت با افراد زیادی ملاقات میکرد که مشکلات روده و مشکلات خود ایمنی داشتند و میتوانست با مبارزه آنها ارتباط برقرار کند. از طریق انجمن کراس فیت، او توانست با آنها تماس بگیرد و آنها را به سمت مسیری راهنمایی کند که ممکن است کمی به آنها کمک کند.
او می گوید: «من واقعاً توانستم به این افراد کمک کنم. “من آنها را سه تا پنج بار در هفته به مدت یک ساعت یک شات می دیدم و می توانستم با آنها صحبت کنم. این نوعی از پزشکی بود که من واقعاً می خواستم تمرین کنم.”
شرکا با بنیانگذاران کراس فیت تماس گرفتند و علاقه خود را برای افتتاح یک سالن ورزشی ابراز کردند و با برکت لورن و گرگ گلاسمن، سالن ورزشی کراس فیت نورث با سرپرستی ولف و دیو وارنر افتتاح شد. بعداً ولف به چیکو، کالیفرنیا نقل مکان کرد و یک باشگاه ورزشی دیگر کراس فیت را افتتاح کرد و از آنجا همه چیز به طرز عالی به گلوله برفی رسید.
او گفت: «این چیزی بود که من واقعاً از آن لذت بردم. “من علم را دوست داشتم، طب پیشگیری را دوست داشتم. مدتهاست که یک ضرب المثل دارم، ورزشگاه پزشکی مراقبت های اولیه است. اینجا جایی است که شما در مورد خواب و غذا و ورزش یاد می گیرید و جامعه دارید. هنگامی که به پزشک مراقبت های اولیه خود مراجعه می کنید، این ثانویه یا ثانویه است.”
ولف میگوید که جامعهای که در آن یافت به او اجازه داد تا چیزهایی را کاوش کند و امتحان کند و آن زمان بود که به او اجازه داد دو تا بنویسد. نیویورک بار کتاب های پرفروش راه حل پالئو، و سیمی برای خوردن.
“به عنوان نویسندهای که برای اولین بار کتابهای من هر کدام بیش از یک میلیون نسخه فروختهاند که چیز ناشناختهای است. من بسیار بسیار خوش شانس هستم. چیزی در حدود 99.8 درصد از کتابها هرگز بیش از دو هزار نسخه به فروش نمیرسند. نویسنده اولین بار و ژانر جدید … وقتی من این را نوشتم ژانر رژیم غذایی سرخپوشان در کتابفروشی ها وجود نداشت. این یک چیز کاملاً جدید بود. اما دلیل موفقیت این مطالب این است که من واقعاً یاد گرفتم چگونه به مردم کمک کنم و این چیزها به صورت ویروسی رشد کرده اند. اگر یک نفر در نهایت با مشکلات زیادی روبرو شود و یک کتاب، یک سمینار یا یک پادکست به او کمک کند، آسمان و زمین را حرکت می دهد تا این دانش را به دیگران منتقل کند. گروهی متشکل از مردم که حامیان کار من بهتر از همیشه بودند.”
ولف معتقد است که همه سلامتی ریشه در خواب، غذا، حرکت و اجتماع دارد و اگر بتوانیم به آن چیزها رسیدگی کنیم، به مراتب کمتر به پزشک خود نیاز خواهیم داشت. این مسئولیت بر دوش ما است، اما او نه تنها با کتابهایش، بلکه با مکملهای LMNT Electrolyte خود، نقش خود را برای آموزش و کمک به تودهها انجام میدهد.
داستان و مأموریت زندگی او یکی از مواردی است که من شخصاً با آن سر و صدا دارم و می توانم با آن ارتباط برقرار کنم. در جستجوی خودم برای مقابله با سردردهای مزمن و آپنه خواب، لحظات خاص خود را از آزمایش غذا، ورزش و رژیم غذایی داشته ام. در سفرم، پزشکان بیشماری را دیدم که حدسهای آموزندهای در مورد چگونگی رفع مشکل من میکردند، اما در نهایت، به طور شهودی تا حدی میدانستم چه چیزی کارساز است و چه چیزی نیست. نه من و نه ولف نمی خواهیم به هیچ وجه پزشکان را تحقیر کنیم. هنگامی که مشکلی پیش میآید، داشتن یک پزشک معتمد حامی فوقالعادهای است، اما وقتی صحبت از سلامت کلی به میان میآید، اقداماتی وجود دارد که ما بهعنوان مردم میتوانیم برای دفاع از خودمان انجام دهیم که میزان نیاز به مراقبتهای پزشکی را محدود میکند.
او می گوید: «پیروزی های قرن بیستم آنتی بیوتیک ها، واکسن ها و جراحی بوده است. “اما این چیزها چیست؟ آنها کاملاً تجویزی هستند. به عنوان مصرف کننده پزشکی، اگر نیاز به جراحی داشته باشم، حاضر می شوم و شما مرا ناک اوت می کنید و هر کاری انجام می دهید، و سپس من کارهایی را با توانبخشی انجام می دهم. با واکسن می روم و واکسن را دریافت می کنم و سپس با موتور حرکت می کنم و سپس آنتی بیوتیک مصرف می کنم، این همان معامله است. این کاملاً تجویزی است و من فقط یک مسافر هستم. دیابت را برطرف میکند. هرگز بیماریهای عصبی، پارکینسون، آلزایمر یا سرطان را بدون مشارکت فعال افراد درگیر برطرف نمیکند. من به همان اندازه که هر کسی به فناوری خوشبین است، اما این بیماریهای مزمن و دژنراتیو بهطور تکاندهندهای پیچیده هستند.»
برای ولف، بزرگترین ابزار شفابخشی که او برای بیماری دژنراتیو خودش پیدا کرد، کاهش کربوهیدرات ها، پیروی از رژیم پالئو و همچنین ورزش بود، و در حالی که همه افراد متفاوت هستند و هر بدن منحصر به فرد است، من خودم با کاهش کربوهیدرات ها سلامتی بهتری پیدا کردم. شکر و لبنیات من احساس می کنم مطالبی که او در مورد آن نوشته و صحبت می کند شایستگی دارد، و شاید به خاطر داشته باشید که این اولین باری نیست که با کسی صحبت می کنم که از طریق غذا خوردن سرخپوشان آرامش جسمی پیدا کرده است. شاید مصاحبه من با مری شنودا را به خاطر بیاورید، سرآشپز سرخپوشان، که با تغییر رژیم غذایی پالئو نیز خود را از مشکلات مزمن خود ایمنی بهبود بخشید. در حالی که من یک متخصص تغذیه نیستم، من طرفدار اکتشاف و یافتن آنچه برای شما بهتر است و چه چیزی به شما احساس انرژی و خوبی می دهد هستم.
ولف به من می گوید که او معتقد است که پزشکی در آینده به تعامل بیشتر بین پزشکان و بیماران نیاز دارد. او مربیان سلامت را عامل بسیار مهمتری برای افراد آینده میداند، زیرا رابطه بین یک پزشک و یک بیمار معمولاً کوتاه است و تنها زمانی اتفاق میافتد که قبلاً مشکلی پیش آمده باشد. اگرچه وولف بیشتر در مورد غذا نوشته است، اما در تحقیقات خود دریافته است که خواب واقعاً راه شماره یک برای حرکت به سمت یک زندگی سالم تر است.
او میگوید: «بدن ما در یافتن سلامتی بسیار خوب است، اگر ورودیهای مورد نیاز را به آن بدهیم. “خواب بسیار مهم است، حتی اگر من مرد غذا هستم… خواب باید به آسانی فروش سکس باشد. واقعاً باید باشد، زیرا هر چیزی که می خواهید داشته باشید خوب عمل می کند، چه عملکرد فیزیکی شما باشد، چه داشتن اگر می خواهید از نظر ذهنی تیز باشید، خودتان را از خواب محروم نمی کنید، اگر می خواهید توده عضلانی را حفظ کنید، اگر می خواهید میل جنسی را حفظ کنید، اگر نمی خواهید زود بمیرید، این خواب است. مردم نیاز دارند هشت و نیم یا نه ساعت خواب. اگر بد میخوابید و ما شما را به خواب راحت وادار میکنیم، مانند ROI 10 برابری در زندگی شما است.
ولف می گوید چند ترفند برای بهتر خوابیدن دارد. او دوست دارد از پرده های خاموشی استفاده کند تا اتاقش را به اندازه کافی تاریک نگه دارد، او همچنین کلیدهای کم نور را در سرتاسر خانه خود نصب کرده است تا پس از غروب خورشید بتواند کاهش طبیعی نور را در محیط خانه خود تقلید کند. او تخت خواب شماره خواب خود را دوست دارد، اما می گوید که تا زمانی که تختی پیدا کنید که برای شما کار کند، عالی است.
“اگر قند خون شما خیلی بالا یا خیلی پایین باشد یا کربوهیدرات های زیادی مصرف کنید یا پروتئین کافی مصرف نکنید، در خواب شما منعکس می شود. اگر بیرون نروید و به پوست خود نور ندهید تا زیست شناسی شبانه روزی خود را جذب کنید، این کار باعث می شود بر خواب شما تأثیر می گذارد. اگر در طول روز به اندازه کافی حرکت نکنید، بر خواب شما تأثیر می گذارد. اگر ناراضی هستید و ارتباطات اجتماعی خوبی ندارید، بر خواب شما تأثیر می گذارد. بنابراین یک مرکز واقعاً جالب است که می توانیم از آن برای جهت یابی استفاده کنیم. در تمام طول زندگی ما و این اتفاق به گونه ای می افتد که بسیار مثبت است. زیرا اگر بهتر بخوابیم زندگی ما بهتر می شود. احساس بهتری داریم.”
اطلاعات بیشتر با راب ولف در اینجا: