من از طریق یک سقط جنین کار کردم تا برای استارتاپم پول جمع کنم. در اینجا یاد گرفتم که سلامتی خود را در اولویت قرار دهم

[ad_1]

ارین کارپنتر، 37 ساله، می داند که نادیده گرفته شدن در صنعتی که به دیگران خدمات می دهد چگونه است. او که رقصنده سابق نیویورک نیکس سیتی بود، جوراب شلواری رقص برهنه خود را از زمان کودکی رنگ می کرد تا با رنگ پوستش مطابقت داشته باشد. او که نمی‌خواست دیگران همین محرومیت را احساس کنند، در سال 2009 شرکت Nude Barre را در شهر نیویورک تأسیس کرد و جوراب شلواری و زیرپوش در رنگ‌های مختلف پوست تولید و به فروش رساند. تقریباً یک دهه طول کشید تا کارپنتر اولین چک سرمایه‌گذاری خود را دریافت کرد، و حتی با تأیید سرنا ویلیامز و بنیانگذار بامبل، ویتنی ولف هرد، او برای جمع‌آوری سرمایه تلاش کرد. زمانی که او در هفته نهم بارداری بود و در ژوئن 2021 به جلسات سرمایه گذاری خطرپذیر رفت و آمد داشت، کارپنتر شروع به سقط جنین کرد. به جای مکث، او در جلسات خود کار می کرد و چیزی به سرمایه گذاران نمی گفت – زیرا، متأسفانه، او احساس می کرد راه دیگری وجود ندارد. اکنون با جمع آوری بیش از 3 میلیون دلار، داستان خود را به اشتراک می گذارد به این امید که زنان دیگر مجبور نباشند فشار مشابهی را احساس کنند. – همانطور که به آنا مایر گفته شد

وقتی Nude Barre را در سال 2009 تأسیس کردم، یک زن مجرد در شهر نیویورک بودم. من 3000 دلار از پس اندازم را از انجام تبلیغات و کارهای عجیب و غریب در صنعت سرگرمی رقص برای شروع استفاده کردم. به سختی برای یک تجارت مستقیم به مصرف کننده کافی بود، به ویژه با توجه به اینکه ما محصولاتی را در 12 رنگ مختلف برهنه و در اندازه های مختلف تولید می کنیم. پس انداز من باعث شد یک سری اولیه از موجودی را برای من به ارمغان بیاورم که خانه به خانه می بردم و به هر تیم NBA، NFL، و نمایش برادوی که با آنها ارتباط شخصی داشتم می فروختم.

اما مجبور شدم راه‌اندازی کنم، زیرا وقتی برای اولین بار سعی کردم سرمایه‌گذارانی را جذب کنم، که بیشتر آنها مردان سفیدپوست بودند، مدام به من پاسخ منفی داد. سرمایه‌گذاران تصویر بزرگ نمایندگی را درک نکردند، حتی با وجود اینکه من داستان شخصی خود را از رنگ کردن جوراب شلواری‌ام تعریف کردم و کار فیزیکی لازم برای کارکرد محصولات برای من به عنوان یک زن سیاه‌پوست را توضیح دادم. حتی پس از اینکه کشش را ثابت کردم – در چند سال اول در تجارت به فروش شش رقمی رسیدم – هدف همچنان در حرکت بود. زمانی که من به 500000 دلار یا یک میلیون دلار درآمد، شاید سپس آنها چک می نوشتند احساس شکست کردم

در حالی که کسب و کارم را توسعه می دادم، خانواده ام را نیز رشد می دادم. من در سپتامبر 2018 مادر شدم. اگرچه ماموریت من همیشه در مورد توانمندسازی زنان بوده است، داشتن یک نوزاد دختر این موضوع را بسیار مهم تر کرده است. در فکر کردن به تجربه‌های دوران کودکی‌ام در مورد ناتوانی در یافتن نمایندگی، زمانی را پس از زایمان به این فکر می‌کردم که چگونه آن را برای دخترم توضیح دهم. تعجب کردم که چگونه می توانم الگوی بهتری برای او و دیگر زنان جوان سیاه پوست ارائه کنم.

تقریباً در همان زمان، سرنا ویلیامز تنیس‌باز به‌طور ناشناس در وب‌سایت ما مشتری شد. من محصولی را که او می خواست فروختم و تیمش برای تامین مجدد انبارها تلاش کرد. توضیح دادم که چگونه راه‌اندازی می‌کردم و به دنبال سرمایه‌گذاری برای کمک به ما در مقیاس‌بندی بودم، و سپس درباره رقابتی که او و ویتنی ولف هرد از بامبل برای سرمایه‌گذاری روی بنیان‌گذاران زن رنگین پوست انجام می‌دادند، به من گفتند. برهنه برنده شد و آنها دو چک اول را که در سال 2019 دریافت کردم نوشتند.

من درست بعد از آن مسابقه شروع به زدن کردم. در حالی که هنوز شماره‌های زیادی دریافت می‌کردم، چک سوم من از طرف کارآفرین فناوری جیسون کالاکانیس و چک چهارم من کاترینا لیک استیچ فیکس بود. با تمام کشش و شتاب عالی، احساس می‌کردم که فرصت کمی برای افزایش افزایش یافته دارم. من برای همه این فرصت های رشد هیجان زده بودم، اما همچنین می ترسیدم زیرا نمی خواستم تصادف کنم و بسوزم. حتی در میان رشد سریع، همیشه می دانستم که می خواهم بچه دیگری داشته باشم.

روزی پنج تا شش جلسه سرمایه گذار به اضافه اداره شرکت داشتم. من خسته شده بودم. در ماه مه سال 2021، متوجه شدم که باردار هستم و من و همسرم بسیار خوشحال بودیم. پس از حدود نه هفته، در روزی که دو جلسه حضوری پشت سر هم داشتم، بین جلسات به حمام رفتم و متوجه شدم که سقط می‌کنم. کلمات نمی توانند دل شکستگی را توصیف کنند.

اگرچه سقط جنین بسیار رایج است، من شخصاً احساس می کردم که شکست خورده ام. آیا من با کسب و کارم استرس زیادی به خودم وارد کردم که باعث این موضوع شدم؟ حتی بعد از آن استراحت دستشویی، باز هم سعی کردم در جلسات بعدی عادی به نظر برسم. از نظر حرفه ای، من آن آسیب را به تنهایی پشت سر گذاشتم. احساس نمی کردم بتوانم آنچه را که برای من اتفاق می افتد به یک سرمایه گذار بگویم – باید ادامه می دادم. به‌عنوان یک زن سیاه‌پوست، وقتی کمتر از 1 درصد از سرمایه‌های مخاطره‌آمیز جمع‌آوری‌شده توسط ایالات متحده به بنیان‌گذارانی مانند من می‌رسد، احساس افتخار و افتخار می‌کردم که این فرصت را داشتم تا سرمایه و فرشتگان و VCهای بزرگ را به‌وجود بیاورم. بعد از اینکه بیش از یک دهه را در تعقیب آنها گذراندم، نمی‌توانم به سرمایه‌گذاران بگویم منتظر بمانند.

اما به اشتراک گذاشتن شرایطم و صرفاً کار کردن برای بهبودی، فشار بیشتری بر من وارد کرد. من برای رشد کسب‌وکار تلاش می‌کردم در حالی که هیچ‌کس نمی‌دانست چه خبر است. اگر به آن شاخص‌های کلیدی عملکرد و آن اهداف نرسیدم، نگران بودم که مردم توانایی‌های من را به‌عنوان موسس و مدیرعامل زیر سوال ببرند.

بعداً تصمیم گرفتم به تیم 11 نفره ام بگویم که چه اتفاقی برای من افتاده است. سعی می کنم با صداقت رهبری کنم. به اشتراک گذاشتن احساسم و آنچه در کسب و کار می گذرد تا همه در یک صفحه باشیم. با نگاهی به گذشته، آرزو می‌کنم که کاش زودتر از خودم دفاع می‌کردم، زیرا احتمالاً لطف بیشتری از سرمایه‌گذاران می‌گرفتم.

به عنوان زن، ما همیشه سعی می کنیم همه چیز را انجام دهیم و همه چیز را داشته باشیم – اما این واقع بینانه نیست. ما باید برای سایر زنان در محیط کار الگو قرار دهیم. اگر در حال گذر از مشکلات شخصی هستید، احساس نکنید که مجبورید ادامه دهید. اگر سالم نیستید، نمی توانید بهترین خود را ارائه دهید و آنطور که می خواهید رهبری کنید. اشکالی ندارد که وقتی به آن نیاز دارید خود را در اولویت قرار دهید.

سقط جنین و بارداری موضوعی آرام برای بنیانگذاران است. من فکر می کردم بهترین زمان برای شروع بچه دار شدن بنیانگذاران بعد از خروج است. اما هیچ زمان، روز جادویی یا عددی وجود ندارد که بتواند این زندگی عالی را برای مادر شدن و اداره کسب و کارتان به ارمغان بیاورد. وقتی اولین دخترم را به دنیا آوردم، احساس کردم چیزهای زیادی برای کسب و کارم باز شد. این بسیار دلخراش بود، حتی اگر به معنای مدیریت فرزندپروری بیش از هر چیز دیگری باشد.

اکنون زمان و انرژی خود را خیلی بهتر در اولویت قرار می دهم. من همچنین مشتاق شدم در مورد سفرم صادق باشم و با اصالتی که می‌خواهم برای دخترم الگو بگیرم، رهبری کنم. اشکالی ندارد که غافلگیری در زندگی اتفاق بیفتد زیرا هیچ کس به شما نگفته است که این اتفاق می افتد. اما هرچه بیشتر در مورد آنها صحبت کنیم، بیشتر می توانیم درها را به روی همه باز کنیم تا با کسب و کار خود به آنچه می خواهند برسند.

[ad_2]