[ad_1]
ضرب المثل قدیمی اعتماد را حفظ می کند: تمرین باعث عالی می شود. مشکل این است که درخششی در آن وجود دارد که آنچه را که واقعا در قلب تمرین است نادیده می گیرد: نقص.
مطمئناً ما دوست داریم در مورد شکست در مسیر موفقیت صحبت کنیم. جی کی رولینگ (در میان بسیاری دیگر از افراد قابل توجه ادبی) ردهای بی شماری از سوی ناشران را تحمل کرد تا اینکه سرانجام برنده شد. مدیران عاملی که در مسیر موفقیت، شکستهای تجاری را تحمل کردند، لشگر هستند. به عنوان مثال، آیا می دانستید که بیل گیتس قبل از معرفی دنیا به مایکروسافت، کسب و کاری به نام Traf-O-Data را راه اندازی کرد؟ من هم نکردم.
اما شکست چیزی نیست که راه را برای تیفانی دوفو، مدیر عامل شرکت مربی همتا The Cru هموار کرد – دقیقاً نه. بله، شکست هایی وجود داشت. دوفو این را تصدیق می کند. هر چند چیز دیگری در آن وجود داشت – بیشتر از شکست ها به عنوان یک رویداد. این در آغوش گرفتن کامل نقص بود که او را قادر ساخت ترس را کنار بگذارد و برای ستاره ها شلیک کند.
او در مصاحبه اخیر خود با CNBC گفت: “من قبلاً کسی بودم که از انداختن توپ می ترسیدم.” یعنی نه ترس از شکست گاه به گاه، بلکه ترس از نقص.
در اینجا نحوه چرخش او آمده است:
“من اساساً این اصطلاح را دوباره به کار بردم [“dropping the ball”]. برای من، [it] به این معنی است که من در مورد آنچه که برای تیفانی مهم است، روشن شده ام. من بالاترین و بهترین استفاده خود را برای دستیابی به آنچه مهمتر است، کشف کرده ام. فهمیدم، چگونه می توانم به طور معناداری با دیگران تعامل کنم؟ وقتی کسی هستم که می خواهم طوری به نظر برسم که انگار همه چیز را با هم دارم، چگونه درخواست کمک کنم؟ چگونه آسیب پذیری را توسعه دهم؟ کل این فرآیند چیزی است که من آن را انداختن توپ می نامم. این در مورد رها کردن انتظارات غیر واقعی است تا همه ما زندگی هایی را بسازیم که به آن علاقه مند هستیم.”
دو نکته کلیدی وجود دارد که ارزش توجه به مدیران اجرایی آینده را دارد – که بسیاری از آنها بیشتر به کمال گرایی تمایل دارند.
1: تعامل معنادار با دیگران مستلزم آسیب پذیری است.
آسیب پذیری به معنای اعتراف به نقص است. این پذیرش درها را به روی پذیرش دیگران باز می کند، که موانع غیرضروری را از بین می برد و به اشتیاق و مهارت ها اجازه می دهد تا در اولویت قرار گیرند. همچنین باعث ایجاد اعتماد می شود که باعث تقویت روابط – و پیشرفت – می شود.
2: تعیین انتظارات واقع بینانه با کسانی که در بالا هستند شروع می شود.
اگر به طور غیرواقعی از خود انتظار کمال دارید، این فشار به کارمندان شما خواهد رسید. ترس از شکست ثابت خواهد بود، که به بهترین وجه انرژی صرف شده برای کار متمرکز و نوآوری را کاهش می دهد.
در مرکز همه اینها اشتیاق قرار دارد. موفقیتی که دوفو دیده است صرفاً محصول کار سخت نیست – اگرچه این سرمایه گذاری آشکار است. این در مورد آزادی به اندازه کافی برای احساس و عمل بر اساس اشتیاق واقعی است. این همان چیزی است که امواج ایجاد می کند.
دوفو به عنوان یادداشتی برای حمایت از همه کسانی که با کمال (من) دست و پنجه نرم می کنند، می افزاید: “کاش می دانستم که همه چیزهایی که در مورد آنها ناامن بودم به ابرقدرت من تبدیل می شدند. [These are now the] بخش مهمی از شخصیت من و معیشت من است.”
کلمات عاقلانه برای هر کسی که در رهبری است – و آنقدر قدرتمند است که تبدیل به یک شعار روزانه شود.
[ad_2]