[ad_1]
زمانی که فردی به پایان عمر خود می رسد، برای یکی از نزدیکان او عادی است که به افتخار شما مداحی بخواند – چیزی که ذات فرد را تسخیر می کند، چیزهایی که او را منحصر به فرد کرده است. مثلاً سعادت داشتم که مداحی برای پدرم بنویسم و بخوانم. افتخار مطلق بود اما خلاصه کردن کل زندگی یک نفر در چند صفحه که می توانستم با صدای بلند بخوانم نیز یک کار چالش برانگیز بود.
بعد از اینکه مداحی پدرم را خواندم، باور نکردنی بود که چند نفر به سراغ من آمدند تا به من بگویند پدرم چقدر برای آنها ارزش داشته است. همه افرادی که قبلا ندیده بودم! آنقدر معنادار بود که میدانستم بخشی از میراث پدرم وقت گذاشتن برای کمک به دیگران است. آن زندگی باورنکردنی یک روز در یک زمان با تصمیماتی که هر لحظه گرفته می شد ساخته شد.
درسی که در اینجا وجود دارد این است که شما می توانید به زندگی خود فکر کنید و جادوی مداحی را مهندسی معکوس کنید تا مطمئن شوید که در حال ساختن نوع زندگی هستید که به آن افتخار خواهید کرد.
و می توانید با درس گرفتن از فیلم ها شروع کنید.
فیلم جادو
یادم می آید که با درس های یکی از مدیران سابق دیزنی به نام مایک ونس آشنا شدم که در سال 2013 درگذشت اما اثری از خود در تجارت سینما به جا گذاشت. ونس داستانی را به اشتراک گذاشت که وقتی استودیوها فیلمی را فیلمبرداری می کنند، آن را یک روز در یک زمان فیلمبرداری می کنند. آنها سپس فیلم را مرور می کنند و می بینند که در آن روز چه نوع پیشرفتی داشته اند – یا نه. به اینها «روزنامه» می گویند. روزنامه ها به مرور زمان به فیلم اضافه می شوند. در مورد زندگی شما هم همینطور است.
ونس می گوید در پایان فیلم زندگیت، یا خودت را در بهشت می یابی یا جهنم. اگر فیلم زندگی تان را تماشا کنید، آیا خودتان را در بهشت می بینید که از کارهایی که به دست آورده اید خوشحال هستید و هیچ پشیمانی نگذاشته اید؟ یا، آیا بیشتر شبیه جهنم است، جایی که شما برای انتخابها و تصمیمهایی که در روزهای ارزشمند زندگیتان گرفتهاید سوگواری میکنید؟ آیا به هر چیزی که می توانستید تبدیل شدید یا فرصت های باورنکردنی را از دست دادید؟
درس ونس این است که منتظر نمانید تا فیلم تمام شود تا زمانی را برای نگاه کردن به گذشته و ارزیابی چگونگی پیشرفت فیلم اختصاص دهید. از امروز با مرور روزنامه های زندگی خود شروع کنید و ببینید چه فکر می کنید. آیا دوست دارید کارها به سمت پایان پیش بروند؟ اگر نه، خبر خوب این است که هنوز برای شروع دوباره نوشتن چیزها برای ایجاد پایانی که به آن افتخار خواهید کرد، دیر نیست.
بازنویسی اسکریپت
بنابراین، اگر قرار بود فیلمنامه زندگی خود را بنویسید یا حتی چگونه کسی می تواند مداحی شما را بنویسد، از کجا شروع می کنید؟ می توانید عواملی مانند:
- شما به عنوان یک شخص چه کسی بودید؟ سوابق، تحصیلات و تجربیات شما چه بود؟
- چطوری ظاهر شدی؟ دوستانه بودی؟ خشونت آمیز؟ از بودن در اطراف لذت می برید؟
- آیا شما فردی بودید که دوستان زیادی داشتید؟ علایق یا سرگرمی های خیریه؟ چه تاثیری بر اطرافیانتان گذاشتید؟
- آیا شما فردی بودید که موفقیت مالی داشتید؟ اگر چنین است، آیا به مردم افتخار می کنید که در مورد اینکه چقدر پول به دست آورده اید صحبت کنند؟
- برای چی ایستادی؟ ارزش های اصلی که در زندگی شخصی و حرفه ای خود به آن ها وفادار ماندید چه بود؟
- میراث واقعی شما چه بود؟
همه ما برای مدت کوتاهی اینجا هستیم: دیگران شما را با چه چیزی بیشتر به یاد خواهند آورد؟ به تعبیر استیو جابز: چه نوع فرورفتگی در جهان هستی ایجاد کردی؟
داستان شما از امروز شروع می شود
به یاد داشته باشید که حتی بهترین نویسندگان هالیوودی به طور مداوم در حال تغییر هستند و فیلمنامه های خود را حتی در زمان فیلمبرداری فیلم تغییر می دهند. شما هم همین فرصت را دارید. هنوز دیر نیست که در فیلمنامه خود تجدید نظر کنید و آن را با نوع طرح و پایانی بنویسید که با افتخار به آن می گویید – یا اینکه یکی از عزیزان آن را با صدای بلند در قالب مداحی برای دیگران بخواند.
بنابراین، وقت بگذارید و سوالات سختی را در مورد فیلمنامه زندگی خود بپرسید، زیرا برای نوشتن یک پایان خوش هرگز دیر نیست.
[ad_2]