چند سال پیش بهعنوان عضوی از شورای نوآوری دانشگاهم، یک سری جلسات بسیار دردناک را به یاد میآورم، زمانی که برنامههای آموزشی آنلاین همهگیر شده بودند. رؤسای دانشگاههای سنتی و استادان مرتباً توسط تیمهایی از فنآوران جوان مورد حمله قرار میگرفتند و توضیح میدادند که آنها باید فوراً اعضای هیئت علمی خود را وادار کنند تا دورههای آموزشی پایه را با استفاده از ابزار و فناوری فروشندگان خاص به صورت آنلاین برگزار کنند.
فنآوران بیادبانه پیشنهاد کردند که تلاشهای دیجیتال فعلی مدارس کاملاً خوب خواهد بود – 10 سال پیش – اما آنها اکنون باید به جلو حرکت کنند – قبل از اینکه خیلی دیر شود – برای افزایش و گسترش پیشنهادات خود. همهگیری کووید-19 تازهترین یادآوری است که کل سیستم آموزشی این کشور، از دبیرستان تا مقطع تحصیلات تکمیلی، یک مورد ثابت دائمی از “خیلی کم، خیلی دیر” است، زیرا ما همچنان فرزندان خود را شکست میدهیم و آینده آنها را از دست میدهیم. .
خیلی دیر، در بافت دانشگاهی دهه گذشته، چیزهای مختلفی برای مخاطبان مختلفی که این هشدار جدی به آنها خطاب شده بود، معنی پیدا کرد، اما، از جمله نگرانیهای اصلی بیان شده، خطراتی بود که: (الف) دوره آنلاین بهتر و آسانتر محتوا ممکن است به سرعت از سایر مؤسسات معتبرتر در دسترس باشد، اغلب با هزینه کم یا بدون هزینه برای دانشجویان. و (ب) که اکثر این دانشگاه ها نه زمان، نه منابع و نه کارکنانی برای ایجاد سیستم های ارائه محتوای خود با “زنگ ها و سوت ها” داشتند که قرار بود به طور فزاینده ای برای برآورده کردن استانداردهای تولید، سطوح کیفیت و بهترین شیوه های نوظهور مورد نیاز باشد. تخته سیاه، در میان دیگر برنامههای قدیمی، اساساً سیاهچالهی دیروز بود که بسیاری از مدارس وقت و پول را با سود و بازدهی کم یا بدون بازگشت به آن اختصاص دادند.
و حتی در بهترین شرایط، چشم انداز صرف منابع کمیاب در یک مدرسه برای اختراع مجدد چرخ، در حالی که استارتاپ ها میلیون ها دلار را برای ساختن سیستم هایی که به سرعت در سراسر کشور به کار گرفته می شدند، هزینه کرده بودند، برای کالج ها منطقی نبود. مدیران و افسران مالی. و به اعتبار آنها، بهترین استارتآپها استدلال قانعکنندهتری ارائه کردند. آنها در ازای تعهد چند ساله هر مدرسه برای به اشتراک گذاشتن درآمدهای شهریه آنلاین خود، مطالب درسی را با هزینه شخصی خود توسعه، ضبط و روی آن میگذارند.
بنابراین، در یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه، به ویژه با توجه به سرعت یخبندان نوآوری در دوره های عالی، کار انتقال آغاز شد و دانشگاه های بیشتری با ارائه دهندگان برنامه درسی آنلاین همسو شدند، اگرچه – به اندازه کافی جالب – انگیزه بسیار بیشتری برای تغییرات از جنبه اداری خانه به جای دانشگاهیان. این تا حد زیادی به این دلیل است که منافع مالی که بخش اعظم کل جنبش را هدایت میکرد، تقریباً منحصراً به مدارس تعلق میگرفت نه به دانشکدههای آنها که – به عنوان یک توهین بیشتر – مرتباً یادآور میشد که درآمدهای افزایشی حاصل از طرحهای دیجیتال جدید به پرداخت کمک میکرد. برای بخشی از غرامت خود و شغل خود را تضمین کردند.
تحقیرها به همین جا ختم نشد. ضربه نهایی زمانی وارد شد که ارائه دهندگان آنلاین کارمندان خود را (معمولاً در سنین فارغ التحصیلان یا جوان تر) فرستادند تا به «تبدیل» محتوای اعضای هیئت علمی به فرمت های آموزشی و سطل های اندازه لقمه ای که با فرمت های تحویل جدید مناسب تر است، کمک کنند. تصور کنید، اگر بخواهید، به هر استادی از گذشته شما توسط برخی از متخصصان جوان و رسمی به او میگویند که دههها آموزش و تدریس او در شرف تجسم مجدد و تبدیل شدن به محتوای جذاب و پر زرق و برق با کیمیاگری عصر دیجیتال است. توجه دانش آموزان و در صورت عدم آموزش، حداقل آنها را سرگرم کنید. این یک ظروف بیل قدیمی یا سخنرانی های ویدئویی ساده نیست – قطعا عصر جدیدی بود. و این حکم مارشال مک لوهان بود که زنده شد: “هرکسی که سعی می کند بین آموزش و سرگرمی تمایز قائل شود، اولین چیز را در مورد هیچکدام نمی داند.”
اما حقیقت این است که هیچ الگوریتم فشرده سازی برای آموزش یا تجربه وجود ندارد. همانطور که تلاشهای کاملاً بیثمر در آموزش آنلاین در طول همهگیری به طور قانعکنندهای به میلیونها دانشآموز و والدین نشان داده شد، آموزش مؤثر هنوز از فردی ارائه میشود که – از نظر شخصی و عاطفی – به دیگری متصل میشود. معلمان محتوا یا دوره ها را تدریس نمی کنند. آنها به دانش آموزان آموزش می دهند. مطمئناً این یک فرآیند کیمیاگری است، اما نه فرآیندی که حتی بهترین فناوری بتواند آن را در یک جعبه قرار دهد و بدون توجه به مهارتهای هر کسی که در این فرآیند دخیل است، در مقیاس قانعکننده ارائه کند. ما ممکن است از باهوش ترین معلمان خود قدردانی کنیم، اما برای معلمانی که معتقدیم صادقانه و عمیقاً به ما اهمیت می دهند و ما را برای آینده ای نامطمئن و چالش برانگیز آماده می کنند بسیار سپاسگزاریم.
نقص اساسی در آموزش آنلاین امروز – که اکنون به وضوح برای والدین و حتی سیاستمداران آشکار است – عدم درک و درک این موضوع است که آموزش کاری است که برای شما انجام می شود. یادگیری چیزی است (و باید باشد) که به آن متعهد می شوید و برای خودتان انجام می دهید. درگیر کردن کنجکاوی کودکان ما کاملاً حیاتی است – مدارس نمی توانند رویاپردازی کنند. تدریس در مورد آموزش نیست. این در مورد ایجاد علاقه، تعامل و هیجان در مورد یادگیری است. این در مورد پر کردن ظرف خالی با دانش نیست، بلکه برانگیختن میل پرشور به یادگیری است.
حتی مهمتر از آن، مقیاسگذاری یادگیری واقعی بدون ابزارهای جدید و بسیار تعاملیتر که بازخورد شخصی و فوری را ارائه میدهند، دشوار است، زیرا در نهایت، آموزش به کسی برای به خاطر سپردن حقایق نیست، بلکه بیشتر باعث میشود که او در مورد حقایق فکر کند، درک کند. زمینه و مسائلی که آنها نشان می دهند، و سپس در مورد چگونگی رسیدگی و حل مشکلاتی که ایجاد می کنند فکر کنند. و در نهایت آن استدلال ها، افکار و نتیجه گیری ها را ترکیب کرده و به صورت قانع کننده به دیگران ارائه دهد. این تنها فرصتی است که ما باید به زمانی برگردیم که تمرکز اصلی آموزش، ساختن شهروندان بهتر و آگاه تر بود، به جای کارگران شایسته کارخانه ها و فارغ التحصیلان کالج به شدت بدهکار.
بهترین فناوری هرگز جایگزین مربیان بزرگ نخواهد شد. در حالت ایدهآل، فناوری مهارتهای آنها را تقویت، گسترش، تقویت و تقویت میکند و در عین حال از بار عظیم کاغذبازیهایی که در حال حاضر متحمل میشوند رهایی میبخشد. اگر فوراً از فنآوریهای مؤثر کلاس درس و اداری برای حمایت و رفع برخی از استرسها و فشارهای روزانه بر بهترین و وظیفهشناسترین معلمان خود استفاده نکنیم، آنها به اطراف خود نمیچسبند و ما با ترکیبی از قدیمیترین معلمان خود خواهیم ماند. و معلمان کمتأثیر و انبوهی از تازهکاران بیتجربه و آموزشدیده ناکافی.
در سال 2021، نزدیک به یک میلیون نفر شغل خود را در آموزش عمومی ترک کردند که نسبت به سال قبل 40 درصد افزایش داشت. به دنبال این همه گیری، تخمین زده می شود که از هر سه معلم در ایالات متحده، یک معلم به ترک سمت خود فکر می کند. ما آنقدر از وقت معلمان خود را برای ردیابی، مستندسازی و حفظ امتیاز تلف میکنیم که چیزی مهم را از دست میدهیم که هر کارآفرین و توسعهدهنده بازی میتواند به شما بگوید. ما از آزمون و خطا – حتی از شکست – بسیار بیشتر از موفقیت های خود یاد می گیریم. پایان های شاد فقط در فیلم ها آموزنده هستند و حتی در این صورت پیام ها در بهترین حالت مخلوط می شوند.
ما باید کارهای زیادی را در آینده انجام دهیم تا بفهمیم چگونه به درستی (و کارآمد) نه آنچه به دانش آموزان آموزش داده می شود، بلکه آنچه را که واقعاً یاد می گیرند و اینکه آیا آموزش عملی و آموزش را برای آنها ارائه می دهیم اندازه گیری کنیم. ابزارهایی که آنها برای موفقیت نه تنها در مدرسه، بلکه در زندگی نیاز دارند. اگر همهگیری درباره آموزش آنلاین چیزی به ما آموخت، این بود که پس از این همه سال تلاش، هنوز چیزی یاد نگرفتهایم.