[ad_1]
فلورانس، خانم (WJTV) – در حالی که در تعطیلات خانوادگی، آرون ولبورن وسایل خود را پوشید و به غواصی در ساحل خلیج در آلاباما رفت. 20 تا 30 یارد دورتر از ساحل، او با چشمانی با دندان های سفید مرواریدی روبرو شد.
آنها سفید مرواریدی بودند. آنها هیچ دستگیره پلی یا چیزی روی آنها نداشتند. آنها کاملاً جدید به نظر می رسیدند. آرون گفت: آنها کاملاً نو بودند.
در ماموریت جمع آوری صدف های دریایی برای همسرش بلر، او را با چیزی کمیاب تر غافلگیر کرد.

“من به سمت او می روم و آنها را پنهان می کنم. من به دنبال صدف های بزرگ برای او بودم، اما مثل “چشمانت را ببند، چیزی را که من پیدا کردم باور نخواهی کرد.” من خیلی هیجان زده بودم، بنابراین او چشمانش را می بندد و من آنها را در دستش می اندازم، و او چشمانش را باز می کند که پوسته نیست. این دندان مصنوعی بود که به او لبخند می زد.»
پروتزهایی به ارزش نزدیک به 2000 دلار که نام رندی ویلیامز روی آن حک شده است. بنابراین، تلاش آنها برای بازگرداندن آن به صاحبش آغاز شد.
من انگار باید این مرد را پیدا کنم. انگار کسی هست که اینها را بخواهد. رفتم تو فیسبوک آرون گفت: «هی، اگر میدانی رندی ویلیامز کیست که پروتز دارد، به من بگو چون او را گرفتم.»
آنها رندی، ساکن ویسکانسین را پیدا کردند که هفت روز قبل از اینکه زوج دندان هایش را پیدا کنند، از ساحل دیدن کرد.
احتمال اینکه ما رندی را پیدا کنیم چقدر است، اما یک هفته بعد پس از از دست دادن دندان های او در اقیانوس پیدا می کنیم. بنابراین من فکر می کردم، این هرگز دوباره تکرار نخواهد شد. ما باید از این بهترین استفاده را ببریم، بنابراین، ماجراهای دندان مصنوعی متولد شد.
به جای یک مهمانی دو نفره. تبدیل به یک مهمانی سه نفره شد.
ما آنها را به کریسپی کرم بردیم. ما آنها را به شیک فیل آ بردیم. در ساحل آفتاب گرفتیم. ما یک قلعه شنی ساختیم و آنها را در آن قرار دادیم. در استخر خیس شدیم. بلر گفت: تمام کارهایی که ما انجام دادیم، دندان ها با ما انجام دادند.

پس از ماجراجویی، آنها پروتزهای مصنوعی را در فاصله بیش از 800 مایلی با یک یادداشت ارسال کردند.
آرون گفت: «بنابراین، او این نامه چهار صفحهای را از منظر پروتز نوشت.
«این اساساً داستان دندان مصنوعی کل هفته بود. آنها از پدرشان رندی جدا شدند تا اینکه ما آنها را پیدا کردیم و سپس تمام ماجراجویی هایشان را در تمام طول هفته انجام دادند. بلر گفت: دندانها ماجرا را به رندی بازگفتند.
و همچنین یک هشدار ضمیمه یادداشت بود.
«در داستان میگوید لطفاً لطفاً او را ببخشید، اگر دندانهایش را باز میکند – وقتی دوباره آن را در میآورد – لهجهای جنوبی به او میدهند، زیرا با افرادی معاشرت میکردند که همه کلمههای دیگر را میگفتند. بلر گفت: واقعاً سرگرم کننده است.
رندی قول داد که وقتی دندان هایش در اختیار او قرار گرفت، عکسی برای این زوج بفرستد. رندی و این زوج همچنین قصد دارند شخصاً ملاقات کنند و در تعطیلات سال آینده در گلف سورس با هم بگذرانند.
[ad_2]