آن جمله قدیمی در مورد اولین بار موفق نشدن چیست؟
در سال 2019، شرکت من ThirdLove اولین مکان خردهفروشی فیزیکی پاپآپ خود را راهاندازی کرد – و فقط چند ماه بعد همهگیری COVID-19 شیوع یافت. به دلیل محدودیت های همه گیر و اجاره کوتاه مدت ما، تصمیم گرفتیم از این استراتژی صرف نظر کنیم. فقط برای تلاش، دو سال بعد دوباره امتحان کنید. این بار در حال بهینهسازی فرآیندها، یافتن شرکای قویتر، و انطباق طراحی فروشگاه بر اساس مواردی هستیم که دفعه قبل کارساز نبود. نتیجه: فروشگاهی متناسب با آنچه مشتریان به ما میگویند میخواهند، نه آنچه ما فکر میکردیم میخواهند.
شکست در واقع پایه و اساس موفقیت است – اما فقط در صورتی که سؤالات درست بپرسید و عمداً تکرار کنید. در غیر این صورت، شما محکوم به تعریف انیشتین از جنون هستید: «انجام یک کار بارها و بارها و انتظار نتایج متفاوت». برای بنیانگذاران و شرکتهایی که در گذشته چیزی را امتحان کردهاند و به فکر تکرار همان چیزی هستند، این سه سوال را از خود بپرسید:
1. آیا واقعاً به استراتژی اعتقاد دارید؟
استراتژی یا ایده ای که امتحان کردید چه بود که نتیجه خوبی نداشت؟ آیا این چیزی بود که اکنون متوجه شدید ایده خوبی نبود یا چیزی است که واقعاً به آن اعتقاد دارید؟
ThirdLove تصمیم گرفت فروشگاههای خردهفروشی فیزیکی را دوباره راهاندازی کند، نه به این دلیل که ما واقعاً میخواستیم کار کند، بلکه به این دلیل که واقعاً معتقد بودیم که کار میکند. اعتقاد اصلی ما در سال 2020 این بود که تجربه خرید حضوری سوتین هنوز هم جای زیادی برای بهبود دارد – و بسیاری از خانم ها می خواهند قبل از خرید یک محصول را احساس کنند. این باور هنوز در سال 2022 با ما است و هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی ثابت شده است. بستن اولین فروشگاه ربطی به این باور نداشت. این مربوط به یک بیماری همهگیر غافلگیرکننده و طراحی فروشگاهی بود که بر اساس اولین مجموعه از ایدهها بود، که ما فرصتی برای تکرار آن نداشتیم. با پشت سر گذاشتن آن تجربه، و باور هنوز دست نخورده، ما پشتکار داشتیم تا دوباره با رویکردی جدید تلاش کنیم.
بنابراین، اگر عمیقاً حفاری کنید و همچنان به استراتژی یا ایده اصلی اعتماد دارید، باید تامل کنید.
2. چه چیزی اولین بار کار نکرد؟
فقط به این دلیل که یک ایده در اولین باری که امتحان کردید کار نکرد به این معنی نیست که هرگز کار نخواهد کرد. آیا تا به حال کاری را انجام داده اید که واقعاً به آن اعتقاد داشته باشید و شکست بخورید؟ از خود بپرسید چه اشتباهی رخ داده است.
برای اولین فروشگاه ما، برنامه این بود که مشتریان وارد شوند، با Fit Finder ما در iPad تعامل کنند، و سپس بهترین اندازه ای را که با استفاده از این فناوری پیدا کرده بودند، امتحان کنند. ما فروشگاه را بر این اساس طراحی کردیم، با داشتن بخش iPad در جلوی فروشگاه، که فضای خوبی را اشغال می کند. برخلاف تجربه خرید سنتی، نحوه نمایش محصول فیزیکی یک نقطه کانونی نبود. و ما فقط چند مدل را در اتاق پشتی برای خرید انبار کردیم، ایده این بود که محصول را از انبارمان برای مشتریانمان ارسال کنیم.
اما معلوم شد که اکثر زنان در فروشگاه قبلاً از فیت یاب ما به صورت آنلاین استفاده کرده بودند. آنها قبلاً اندازه خود را می دانستند – آنها فقط می خواستند محصولات را امتحان کنند تا اندازه آنها را تأیید کنند و با یک محصول خارج شوند. آنها همچنین میخواستند با کارشناسان Fit در فروشگاه ما تعامل داشته باشند، نه با iPad. پس از تأمل، مسئله بزرگ دیگر این بود که اولین فروشگاه زمان و پهنای باند رهبری بسیار بیشتری از آنچه ما فکر میکردیم صرف کرد. تیم ما پر از کارشناسان خردهفروشی آجر و ملات نبود، که منطقی است، زیرا ما اولین شرکت دیجیتالی بودیم. این کارها و ابتکارات دیگر را برای کسب و کار اصلی ما (فروش آنلاین) منحرف می کرد.
منظور من این است که وقتی به اولین تجربه خود در مورد یک استراتژی جدید فکر میکنید و از خود میپرسید که چرا نتیجه نداد، میتوانید تصمیم عینیتری بگیرید که آیا این چیزی است که میتوانید (یا باید) دوباره امتحان کنید. هنگامی که متوجه شدید چه مشکلی رخ داده است، باید یک سوال دیگر از خود بپرسید.
3. الان می توانید آن چیزها را حل کنید؟
با درک اینکه چرا اولین بار در کاری شکست خوردید، می توانید از خود بپرسید که اگر تصمیم به تلاش مجدد داشته باشید چگونه می توانید نتیجه متفاوتی داشته باشید.
راه حل تجربه فروشگاه ما این بود که یک طرح جدید بر اساس آموخته های قبلی طراحی کنیم. نکته مهم: تلاش مجدد به این معنی نیست که همان رویکرد را امتحان کنید و به نتیجه ای متفاوت امیدوار باشید. فروشگاه جدید ما متکی به Fit Stylists مجرب، یک تجربه تجاری قوی، و یک اتاق پشتی مجهز است. در مورد منابع رهبری، راه حل جدید ما استفاده از یک شریک با تجربه بود که در کمک به برندهای دیجیتال در راه اندازی فروشگاه های خرده فروشی متخصص است. این به یک تیم کوچک و فشرده در شرکت ما اجازه داد تا بر طراحی و جهتگیری تجاری فروشگاه تمرکز کنند، اما به شریک ما اجازه دهیم بهترین شیوههای خود را در ساخت، استخدام، و عملیات فروشگاه به کار گیرد.
ترکیبی از اولین تجربه خردهفروشی ما و مجموعه کار آنها به معنای فروشگاهی بود که مطابق با مشخصات دقیق ما طراحی شده بود، و روند راهاندازی بسیار سریعتر و روانتری داشت. ما متوجه شدیم که چه چیزی کار نمی کند – و مهمتر از آن، ما فهمیدیم که می توانیم به مواردی که جواب نمی دهد رسیدگی کنیم. اگر مسائل از کنترل ما خارج می شد، یا برای بار دوم گزینه های خوبی نداشتیم، داستان متفاوت بود.
جریان برداشت دو از سه مرحله می گذرد: قدرت باور، سپس نقص های گذشته، سپس راه حل های حال. شما نمی توانید هر شکستی را به موفقیت تبدیل کنید، اما حداقل، هر شکستی باید اطلاعاتی را در اختیار شما بگذارد که پروژه های آینده را مطلع کند.