[ad_1]
خیلی وقت پیش نبود که شرکت های موفق تمایل داشتند تا نهادهای بزرگ و بدون چهره باشند. اکنون، ما دقیقاً در عصر بنیانگذار هستیم – مملو از شرکتهای تازهکار و قدیمیتر مستقیم به مصرفکننده (DTC) مانند برند زیبایی Glossier که پیشنهادی هیجانانگیز برای مشتریانی ارائه میدهد که میخواهند بدانند چه کسی پشت محصولاتشان است و با آنها ارتباط برقرار کنند. برندها در سطحی عمیق تر و انسانی تر.
اما در حالی که یک شرکت انسان محور و بنیانگذار مانند Glossier است که دارای مجموعه ای از برندسازی، داستان سرایی و مزایای استراتژیک است، اما دارای جنبه های منفی منحصر به فردی نیز می باشد زیرا بنیانگذار امیلی وایس پس از یک رسوایی در محل کار در سال 2020 و دور دوم اخیر آن را کشف کرد. اخراج بنیانگذاران افرادی هستند — افراد باهوش، مبتکر و پرشور که دارای قدرت شخصیت و ماموریت برای تبدیل یک ایده به یک تجارت موفق هستند. اما زمانی که یک شرکت به طور نزدیک با یک فرد در هم تنیده است، نقاط کور آن شخص به راحتی می تواند به نقطه کور برند تبدیل شود.
به اعتبار او، ویس این ناکامی ها را به طور علنی مطرح کرد و گام های مشخصی برای بهبود ارائه کرد. اما اگر امیدوارید از گامهای اشتباه مرتبط با راهاندازی و رشد شرکت خود جلوگیری کنید، کمی دروننگری میتواند راه طولانی را برای اجتناب از برخی از دامهای رایج کمک کند.
یک پنی عاقل باشید، احمقانه خرد نکنید.
یکی از بزرگترین موانعی که می توانید با آن روبرو شوید این است که بفهمید واقعاً چقدر برای ایجاد یک برند موفق هزینه می شود. نیت کافی نیست. علیرغم بهترین تلاشها، مالیات بر منابع آسانتر از آنچه تصور میکنید دریافت میشود. و هنگامی که زیر اسلحه قرار می گیرید، اغلب منجر به این می شود که شما به اشتباه دو عنصر حیاتی – پول و زمان را قطع کنید.
این بدان معنا نیست که برندها را نمی توان با موفقیت راه اندازی کرد یا در چارچوب زمانی و بودجه ای راه اندازی کرد، اما معمولاً برای کسب و کارها با چالش هایی روبرو می شود. همیشه زنجیرههای تامین یا مسائل دیگری وجود دارد که میتواند چندین ماه به عقب برگرداند و بارها از کنترل شما خارج شود. در آن مواقع، اگر تصمیم بگیرید “ما واقعاً به این بخش از فرآیند نیاز نداریم” یا “من باید همین الان راه اندازی کنم” تا در هزینه و زمان صرفه جویی کنید، به ناچار مشکلاتی بعداً وجود خواهد داشت و یک قدم به جلو منجر به دو قدم به عقب
قدرت اراده، انگیزه و توانایی شما برای “حرکت سریع و شکستن چیزها” جایگزینی برای یک دست ثابت نیست. در عوض، با دقت به مطالعات موردی برندهایی که در چند سال گذشته راهاندازی و رشد کردهاند، نگاه کنید و برنامهای انعطافپذیر ارائه کنید که چالشهایی را که قطعاً پدیدار میشوند، ارائه دهید. هرگز در مورد چیز خوب عجله نکنید. از این گذشته، دیگر مهم این نیست که برای اولین بار وارد بازار شوید یا منحصر به فردترین داستان را داشته باشید. موفق ترین برندها به صورت 24 ساعته بر روی ساخت برند همه کانالی کار می کنند و واقعاً برای تحقق آن سرمایه گذاری می کنند.
پرشور باشید نه احساساتی.
بسیاری از موانع عاطفی که شما به عنوان یک فرد با آن روبرو هستید نیز در سفر تأسیس شما ظاهر می شود. همان جاهایی که در زندگی گیر می کنید، در برندتان گیر می کنید – ترس، شک، تکانشگری و غیره. پس از کار زیاد با بنیانگذاران، الگوهای احساسی خاصی وجود دارد که به طور اجتناب ناپذیری به خصوص در سال اول یا بیشتر ظاهر می شوند. سوالاتی مانند “چرا این کار را انجام می دهم؟”، “آیا این واقعاً کار می کند؟”، و “آیا من دیوانه هستم؟” همیشه سر زشت خود را پشت سر بگذارند – به خصوص درست قبل از تاریخ عرضه.
دانستن اینکه چگونه اضطراب ها و ترجیحات شخصی خود را از آنچه برای برند بهتر است جدا کنید یا اینکه بتوانید بین صدای خود و صدای برند تفاوت قائل شوید بسیار مهم است. درگیر شدن بیش از حد در فرآیند ساخت یک برند آسان است، به طوری که کمتر در مورد خدمت به یک برند و بیشتر در مورد خدمت به خود می شود. مشارکت در انتخابها و تصمیمگیریهای هوشمند مهم است، اما همچنین مهم است که اجازه دهیم چیزها کمی اتاق تنفس داشته باشند تا یک برند ایجاد و رشد کند.
بنابراین، شما باید به راحتی چیزهایی را که در آنها مهارت ندارید برون سپاری کنید – چیزی که اعتراف آن دشوار است. نیاز به اعتماد به این است که کارمندان و شرکا تخصص لازم برای حمل بار را داشته باشند. از بسیاری جهات، مانند بازسازی آشپزخانه شماست – ممکن است میز و چوب را انتخاب کنید، اما به معمار اعتماد کنید تا کاری را که او بهترین انجام می دهد انجام دهد و آن را برای چیزی طراحی کند که نه تنها خوب به نظر می رسد، بلکه کارساز است.
یک برند باشید، نه فقط یک رهبر.
به عنوان یک بنیانگذار، همیشه حق با شما نیست که چهره یک برند باشید. اما اگر این مسیر را طی میکنید، باید خودتان یک برند باشید – تلاشی که برای ایجاد یک فالوور زمان میبرد و همان کاری که باعث ایجاد تأثیرگذار یا ایجاد محتوا میشود. همه ما نمی توانیم اثر Stanley Tucci را داشته باشیم.
برندهای قوی پایهای از «هدف، موقعیت، ارزشها و محصول (آنچه در دنیا میسازید یا انجام میدهید)» دارند و سپس از آنها برای اطلاعرسانی به شخصیت و داستانگویی خود استفاده میکنند. شما باید خود را در این چارچوب قرار دهید و بتوانید این قطعات اساسی برند شخصی خود را بیان کنید، سپس از آن برای ارائه شخصیت ها و روایت های عمومی خود استفاده کنید. این کافی نیست که یک رهبر خوب باشید. اگر قصد دارید شرکت خود را به صورت عمومی به عنوان شرکتی که توسط بنیانگذاران رهبری میشود قرار دهید یا از داستان خود برای کمک به راهاندازی یک برند استفاده کنید، باید به رسانههای اجتماعی، رسانههای کسبشده، روابط عمومی و محتوایی که میتوانید برای افزایش دنبالکنندگان خود در جهان منتشر کنید، نگاه کنید. ایجاد یک فرد با چهره عمومی
برندهای تحت رهبری بنیانگذار دارای شخصیت، اصالت و منحصربهفرد بودن هستند که ارتباط عمیقتر با مأموریتهایشان را آسانتر میکنند. اما از آنجایی که محصولات و خدمات بیشتری را به دنیا می آورید، مهم است که نقایص شخصی خود را نیز به همراه نداشته باشید. به جای گیر کردن در بلوکهای خود، علایق شما بهتر صرف ارائه چیزی میشود که به مشتریان کمک میکند از بلوکهای خود عبور کنند – و در نتیجه یک برند قویتر در طول مسیر ایجاد میشود.
[ad_2]