آیا می خواهید چیز جدیدی یاد بگیرید؟ علم می‌گوید از مشورت گرفتن از متخصصان دست بردارید (اما با یک پیچ کوچک)

[ad_1]

من یک فصل کامل را اختصاص دادم افسانه انگیزه به این ایده که شما باید با یک حرفه ای صحبت کنید، نه یک مربی، زمانی که برای ایجاد یک روال برای رسیدن به هدف به کمک نیاز دارید. (معلمان عالی هستند، اما اگر می خواهید کسب و کاری راه اندازی کنید، یک کارآفرین موفق این کار را انجام داده است زندگی می کرد مراحل.)

طرفداران؟ آنها می دانند که شما باید چه کاری انجام دهید.

اما اگر می خواهید یاد بگیرید چه؟ چگونه برای انجام کاری؟

این زمانی است که مراجعه به یک متخصص ممکن است بهترین ایده نباشد. بر اساس مطالعه ای که به تازگی در علم روانشناسی، مجریان برتر عموماً بهتر از مجریان متوسط ​​توصیه نمی کنند.

تا حدودی به این دلیل است که تحقیقات همچنین نشان می‌دهد که متخصصان تمایل به داشتن مهارت‌هایی دارند، بنابراین توصیه‌های پیشرفته آنها فراتر از درک افراد غیرمتخصص است. (و گاهی اوقات، مخصوصاً در جایی که یک مهارت فیزیکی در میان است، متخصصان لزوماً نمی توانند توضیح دهند که تلاش، تمرین و حافظه ماهیچه ای به آنها اجازه انجام چه کاری را می دهد.)

دوست راننده ناسکار من راس چستین را ببرید. من و راس با هم کارت مسابقه داده ایم. من با راس در جاده آتلانتا سوار ماشین مسابقه شده ام. او به من نکات رانندگی داده است. آنها عالی هستند… اما همچنین، صادق باشید، فراتر از من هستند.

او نه تنها در سطحی عمل می‌کند که من نمی‌توانم با آن ارتباط برقرار کنم، بلکه سال‌ها تجربه مسابقه‌ای او به مهارت‌هایی به قدری شهودی منجر شده است که حداقل تا حدی با تحلیل خود مخالفت می‌کند. مانند پزشکانی که تجربه به آنها اجازه می‌دهد قضاوت‌های فوری و شگفت‌آوری دقیقی داشته باشند، تصمیمات شهودی به نظر می‌رسد در واقع محصول سال‌ها تجربه و هزاران ساعت تمرین هستند.

همانطور که نویسندگان یک مطالعه در سال 2005 می نویسند:

برخلاف ادعای مهندسان دانش، ما استدلال می‌کنیم که تخصص به طور کلی… نمی‌تواند در سیستم‌های خبره مبتنی بر قاعده جمع‌آوری شود، زیرا تخصص مبتنی بر ایجاد پاسخ‌های موقعیتی فوری و غیر انعکاسی است. قضاوت شهودی ویژگی بارز تخصص است.

به اندازه کافی عجیب، این بدان معنی است که بعید است کارشناسان بهترین معلمان باشند، زیرا تخصص آنها توضیح دادن آنچه را که انجام می دهند – به افرادی مانند من و شاید شما – تقریبا غیرممکن می کند.

در اینجا یک مثال جالب از آن یافته در عمل آمده است (h/t to پروفسور وارتون اتان مولیک):

همه اینها یک مشکل است، و نه فقط به این دلیل که تحقیقات نشان می دهد ما تمایل داریم فکر کنیم کارشناسان همیشه بهترین معلمان هستند: ما همچنین فکر می کنیم افرادی که بیشترین توصیه را می کنند متخصص هستند.

همانطور که محققان می نویسند:

اگرچه توصیه‌های مشاوران با بهترین عملکرد سودمندتر از توصیه‌های مشاوران دیگر نبود، شرکت‌کنندگان بر این باور بودند که چنین بوده است – و علی‌رغم این واقعیت که چیزی در مورد عملکرد مشاورانشان به آنها گفته نشده بود، به این اعتقاد داشتند. چرا؟

بهترین اجراکنندگان توصیه بهتری نکردند، اما بیشتر آن را ارائه کردند، و شرکت کنندگان ظاهراً کمیت را با کیفیت اشتباه گرفتند (مورب من.)

این مطالعات نشان می دهد که اجرا و مشاوره اغلب ممکن است مهارت های نامرتبط باشند و حداقل در برخی از حوزه ها، افراد ممکن است توصیه های افراد برتر را بیش از حد ارزش گذاری کنند.

به طور خلاصه، نه تنها تصور می‌کنیم که مجریان برتر مشاوره بهتری ارائه می‌کنند، بلکه تصور می‌کنیم افرادی که توصیه‌های زیادی می‌کنند باید متخصص باشند: این مقدار به نوعی با کمیت برابر است.

مانند پروفسور مولیک می نویسد“ماهیت ماهیت متخصص بودن، آموزش واضح تخصص خود را به دیگران سخت می کند. کارشناسان آنقدر شهود و تجربه پیچیده را در تصمیم گیری ترکیب می کنند که به اشتراک گذاشتن آن دشوار است.”

پس با این همه چه باید کرد؟

اگر نیاز به یادگیری دارید چی انجام دهید – در صورت نیاز به یک فرآیند یا روال – به عنوان یک متخصص. (از یک حرفه ای بپرسید.) بگویید که می خواهید یک ماراتن بدوید. کسی که در واقع چند ماراتن دویده است، می‌تواند یک برنامه آموزشی عملی، واقعی و اساساً تضمین شده به شما ارائه دهد تا زمانی که شما آن را دنبال کنید.

اگر نیاز به یادگیری دارید چگونه برای انجام کاری – اگر می خواهید یاد بگیرید، مثلاً با بیومکانیک کارآمد بدوید – از یک معلم متخصص بپرسید.

در نهایت، اگر به یک متخصص دسترسی دارید، از این فرصت استفاده کنید – اما سوالات خود را ساده نگه دارید.

وقتی با راس در پیست کارتینگ بودم، از او یک انعام خواستم. او به من گفت که از پیچ های S به بیرون بروم. او گفت: “عرض برو،” به گوشه داخلی اولین پیچ ضربه بزن، سپس درست قبل از باریک ترین نقطه در پیچ بعدی، به دیوار ضربه بزن. از آخرین پیچ خارج شوید و ممکن است دیوار را ببوسید، اما اشکالی ندارد.”

و این بود – و این توصیه ای بود که می توانستم هضم و عملی کنم.

در حالی که کارشناسان تجربه بسیار گسترده و شهودی آنقدر عمیق دارند که به اشتراک گذاری دارند چگونه آنها می دانند آنچه می دانند ممکن است در واقع غیرممکن باشد… اگر سؤالات درستی بپرسید، ممکن است بتوانید آن را یاد بگیرید به یک یا دو کار به روشی که آنها انجام می دهند.

این تمام چیزی است که می توانید – و طبق تحقیقات، باید – بپرسید.

نظراتی که در اینجا توسط ستون نویسان Inc.com بیان می شود، نظرات خودشان است، نه نظرات Inc.com.



[ad_2]