[ad_1]
این امر رایج شده است که وقتی یک مدیر عامل از سمت خود خارج می شود، فرض بر این است که آنها به عنوان عضوی از هیئت مدیره آن شرکت – شاید حتی به عنوان رئیس – ادامه دهند. انجام این کار مزایای متعددی دارد، از جمله ایجاد حس تداوم در شرکت برای کارکنان و سهامداران و پاداش دادن به مدیرعامل خروجی.
اما برخی از جنبه های منفی نیز برای انتقال یک مدیر عامل سابق به هیئت مدیره وجود دارد – که می تواند این سناریو را پیچیده تر از آنچه فکر می کنید تبدیل کند.
صعودی ها
بیایید با نکات مثبت شروع کنیم.
یکی از بهترین دلایل برای ارتقای مدیر عامل سابق در هیئت مدیره این است که آنها اطلاعات داخلی زیادی در مورد تجارت دارند – چیزی که بسیاری از اعضای هیئت مدیره به سادگی فاقد آن هستند. داشتن یک خودی می تواند به عنوان یک دارایی برای سایر اعضای هیئت مدیره عمل کند زیرا آنها وظایف خود را برای نظارت و حفظ عملکرد انجام می دهند. این توانایی کل هیئت مدیره را برای انجام وظایف امانتداری خود افزایش می دهد.
یکی دیگر از دلایل ارتقای مدیرعامل سابق در هیئت مدیره، پاداش دادن به آنها برای انجام کار بزرگ در رشد شرکت و قیمت سهام آن است. انتقال به یک نقش هیئت مدیره یک راه عالی برای مدیر عامل سابق است تا به نحوی مثبت با شرکت در ارتباط باشد و در عین حال مقداری غرامت نیز دریافت کند.
نکته مثبت سوم برای مدیرعامل سابق که در هیئت مدیره خدمت می کند این است که تحقیقات قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد ارزیابی دقیق تر عملکرد مدیر عامل جدید برای هیئت مدیره آسان تر می شود. با استفاده از بینش های مدیر عامل سابق در مورد آنچه ممکن است یا خیر، آنها می توانند تصمیمات اتخاذ شده توسط جانشین خود را بهتر ارزیابی کنند.
نکات منفی
در حالی که نکات مثبت ارتقای مدیرعامل سابق در هیئت مدیره امیدوارکننده به نظر می رسد، مهم است که نکات منفی بالقوه قابل توجهی را که با این تصمیم همراه است نیز تصدیق کنیم.
اولین مورد این است که سهامداران ممکن است روند جانشینی را مثبت نبینند. مدیران عامل معمولاً قبل از ورود به هیئت مدیره جانشین خود را نام میبرند – به جای اینکه منتظر بمانند تا هیئت مدیره جایگزینی را معرفی کند. این پیام به سهامداران میفرستد که مدیر عامل، فرآیند جانشینی را با نامگذاری افراد مورد نظرشان کنترل میکند، نه اینکه به هیئت مدیره اجازه دهد تا به طور بالقوه انتخاب متفاوتی را در یک فرآیند انتخاب بازتر انجام دهد. حتی اگر حدود 86 درصد از تمام جانشینان به جای افراد خارجی، خودی هستند، هنوز هم می تواند سهامداران را رتبه بندی کند، زمانی که کل فرآیند پشت درهای بسته اتفاق می افتد.
اما پیامد منفی بالقوه بزرگتر نامگذاری مدیرعامل سابق در هیئت مدیره این است که آنها می توانند به شدت از انواع انتخاب هایی که مدیر عامل جدید می تواند انجام دهد جلوگیری کنند. این ممکن است شامل پایان دادن به پنج پروژه ای باشد که توسط مدیر عامل سابق آغاز شده بود و حتی اخراج مدیرانی که در حلقه داخلی مدیرعامل سابق بودند، ضعیف عمل کردند. تحقیقات واضح است که مدیرعامل آینده برخی از این حرکات دشوار را با رئیس سابق خود در هیئت مدیره انجام نمی دهد.
در نتیجه، مدیران عامل جدید معمولاً بهجای انتخابهای سخت برای کاهش فعالیتها و افراد موجود، به دستور کار موجود اضافه میکنند – که میتواند به عملکرد شرکت آسیب برساند. ما فقط باید به نمونه هایی نگاه کنیم که در آن، پس از اینکه مدیر عامل سابق از هیئت مدیره خارج شد، مدیر عامل جدید بلافاصله شروع به قطع پروژه ها و افرادی می کند که قبلاً تمایلی به مقابله با آنها نداشتند.
بنابراین، پاسخ چیست؟
به نظر می رسد که گزینه سومی وجود دارد که می توانید برای کمک به کاهش درد جانشینی بین مدیران عامل استفاده کنید: می توانید مدیر عامل سابق را به عنوان مشاور موقت هیئت مدیره استخدام کنید. انجام این حرکت به پر کردن شکاف اطلاعاتی کمک می کند بدون اینکه مدیر عامل سابق را در موقعیتی قرار دهد که بتواند قدرت و تصمیم گیری فردی را که موفق می شود سرکوب کند.
اگر در موقعیتی هستید که به این فکر می کنید که آیا یک مدیر عامل سابق را در هیئت مدیره خود معرفی کنید، این کار را نکنید. گزینه بهتر این است که قبل از اینکه اجازه دهید آنها را ادامه دهند، آنها را به عنوان مشاور معرفی کنید. در پایان با انجام این انتخاب، مدیرعامل جدید و سهامداران از شما تشکر خواهند کرد.
[ad_2]